خود را به تو دادم که دلی رام بگیرم
خود را به تو دادم که دلی رام بگیرم
کی می رسد آن روز که آرام بگیرم؟
آرامشِ عاشق به هیاهوی نبرد است
باید کمی از شور و شَرَت وام بگیرم
دلخواه من آنجاست که در اوج بلندی
سردار زمین خورده ی تو نام بگیرم
لبخند بزن، چشم بچرخان که من آنگاه
از سفره ی تو پسته و بادام بگیرم
مبعوث شدم تا برسانم خبر از تو
بگذار که از لحن تو الهام بگیرم
ای کاش که در خواب بیایی به سراغم
شاید بشود از لب تو کام بگیرم
کی می رسد آن روز که آرام بگیرم؟
آرامشِ عاشق به هیاهوی نبرد است
باید کمی از شور و شَرَت وام بگیرم
دلخواه من آنجاست که در اوج بلندی
سردار زمین خورده ی تو نام بگیرم
لبخند بزن، چشم بچرخان که من آنگاه
از سفره ی تو پسته و بادام بگیرم
مبعوث شدم تا برسانم خبر از تو
بگذار که از لحن تو الهام بگیرم
ای کاش که در خواب بیایی به سراغم
شاید بشود از لب تو کام بگیرم
۶.۱k
۰۶ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.