من که مشتاقم به جان برگشته مژگان تو را

من که مشتاقم به جان برگشته مژگان تو را
کی توانم برکشید از سینه پیکان تو را

گر بدینسان نرگس مست تو ساغر می‌دهد
هوشیاری مشکل است البته مستان تو را

#فروغی_بسطامی
دیدگاه ها (۲)

دردم به جان رسید وطبیبم پدید نیست !دارو فروشِ خسته‌دلان رادک...

جان به کف خنده به لَب شعله به دل شور به سرجان فدا در رهِ جان...

‌رفت عمرمٖ در سر سودای دل وز غم دل نیستم پروای دل دل به قصد ...

شعرهایم را چوب حراج خواهم زدهیا در قعر قلبم دفنش میکنمشعری ک...

زندگی با هوشیاری زیر گردون مشکل است

در عمق رویا روزها ، با یاد تو سر کرده امدر راه تو دردانه گل ...

ای عشق همه بهانه از توست من خامشم این ترانه از توست از بانگ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط