رفت عمرم در سر سودای دل


رفت عمرمٖ در سر سودای دل

وز غم دل نیستم پروای دل

دل به قصد جان من برخاسته

من نشسته تا چه باشد رای دل

#مولانا
دیدگاه ها (۳)

من که مشتاقم به جان برگشته مژگان تو راکی توانم برکشید از سین...

دردم به جان رسید وطبیبم پدید نیست !دارو فروشِ خسته‌دلان رادک...

شعرهایم را چوب حراج خواهم زدهیا در قعر قلبم دفنش میکنمشعری ک...

حالِ منشبیه خانه ای ست قدیمیوسطِ طوفانی سهمگینترس داردازریخت...

...جانا ز فراق تو این محنت جان تا کیدل در غم عشق تو رسوای جه...

از هزاران یک نفر اهل دل اند # ما بقی تندیسی از آب و گل اندمح...

بیـــــمار توام ، روی توام درمـانستجان داروی عاشـــقان رخ جا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط