سرچشمه روش ها درا پاان تماشا تو تراود با

سرچشمه‌ي رويش هايي، دريايي، پايان تماشايي. تو تراويدي: باغ جهان تر شد، ديگر شد. اين سو تاريکي مرگ ، ان سو زيبايي برگ. اينها چه، آنها چيست، انبوه زمان ها چيست؟ اين مي شکفد،ترس تماشا دارد. ان مي گذرد،وحشت دريا دارد. پرتو محرابي ، مي تابي. من هيچم، پيچک خوابي. بر نرده‌ي اندوه تو مي‌پيچم...سهراب سپهري
دیدگاه ها (۱)

ﺩﻭ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺑﺮ ﺩﻭ ﮔﻮﻧﻪ‌ﺍﻡ ﻣﯽ‌ﻟﻐﺰﻧﺪ! گر ﻡ‌ﺗﺮ ميشوم! ﺧﻮﻥ ﻣﯽ‌ﺷﻮ...

زن‌ها، گاهي اوقات حرفي نمي‌زنند چون به نظرشان لازم نيست که چ...

من هواي خودم را مي نوشم! ودر دور دست خودم تنها نشسته ام. انگ...

آمدم تا تو را بويم، وتو زهر دوزخي ات را بانفسم آميختي! آمدم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط