من و تو هر دو غربم و آشنای سوت

«من و تو هر دو غريبيم و آشنایِ سكوت؛
خوشم به اينكه غمی با #طو مشترک دارم . .'🤍'🦋»

#ستاره_میم




کسی چه می‌داند
شاید سال‌ها بعد وقتی در جلسه چند نفری
نشسته‌ای و با صدای مردانه‌ات مغرورانه صحبت
می‌کنی ، ناخودآگاه یاد من میافتی و زیر لب
زمزمه می‌کنی که او الآن کجاست ؟!
برای دقایقی چشمانت را میبندی تا شاید مسلط
شوی و خاطرم از ذهنت پاك شود ، همکارت
از تو می‌پرسد چیشده حالت خوبه ؟
سرت را بلند می‌کنی و خودکار در دستت را به
کف دستت می‌فشاری و می‌گویی : من خوبم ،
اما کسی چه می‌داند که از درون آشفته‌ای !
جلسه را ترك می‌کنی و با قدم‌های بلند خود را
به هوای آزاد بیرون می‌رسانی ؛ آن روز می‌فهمی
که فقط تظاهر می‌کنی که خوشبختی ، آن روز
متوجه دوست داشتنت می‌شوی که سال‌ها
بخاطر غرورت سرکوبش کردی ، آن روز می‌فهمی
اگر چه به هر چه خواستی رسیدی اما جای خالی
من همه‌ای داشته‌هایت را در برگرفته ، آری
کسی چه می‌داند ؟
شاید آن روز من خوشبخت‌ترین خانم خانه
مردی‌ام که مردش بر روی صندلی کناری تو
نشسته و تو بی‌خبر از این موضوع هنوز هم
گمان می‌کنی که تو را دوست دارم !💜🚶🏻‍♀

#دلنوشته_های_عاشقانه
#شخصی_ویسگون
#دخترونه_بی_مخاطب


#Setareh_baroon
#Hamisheh_sabz
#Mistress_of_the_Moon







‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‎‎‌
دیدگاه ها (۰)

خانوم راننده اسنپ کلافه و پریشان از روزگار بود، کمی شوخی کرد...

❪بالاخره در زندگی هر آدمی؛یک نفر پیدا می‌شود که بی‌مقدمه آمد...

#طو عطر آگین ترینشعرِ حضوریدر لحظه های دلتنگی#بنام_عشقدوست د...

قهر ما شوخى ترين رخداد عاشق بودن است...صبحِ خندان هديه آوردم...

در من دخترکی پر از شور و نشاط ، تمام روز ، با شادترین موزیک ...

السلام علیک یا حجت الله فی ارضه ع

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط