سناریو استری کیدز وقتی عضو نهمی p
سناریو استری کیدز وقتی عضو نهمی p5
بدنم و صورتم پر از خون شده بود.
یکی از اونا اومد گوشی گذاشت کنارم و گفت صحبت کن.
چان : ا/ت. ا/ت حالت خوبه؟
ا/ت : نه
چان : ما زود میرسیم اونجا
ا/ت : خودتون رو تو خطر نندازین کمی صبر کنین من تموم میکنم.
چان : نه ا/ت لطفا ( با بغض)
بعدش یکیشون اومد پیشم و
گوشی رو گذاشت تو جیبش و بعد یه چاقو توی پام فرو کرد و اونجا از درد فقط گریه میکردم و داد میزدم.
اشک از چشام جاری شد و شروع کردم به گریه کردن پام خیلی درد میکرد
من از درد جمع شده بودم تو خودم و دستامو گذاشته بودم روی پام تا خیلی خون ریزی نکنه.
بدنم و صورتم پر از خون شده بود.
یکی از اونا اومد گوشی گذاشت کنارم و گفت صحبت کن.
چان : ا/ت. ا/ت حالت خوبه؟
ا/ت : نه
چان : ما زود میرسیم اونجا
ا/ت : خودتون رو تو خطر نندازین کمی صبر کنین من تموم میکنم.
چان : نه ا/ت لطفا ( با بغض)
بعدش یکیشون اومد پیشم و
گوشی رو گذاشت تو جیبش و بعد یه چاقو توی پام فرو کرد و اونجا از درد فقط گریه میکردم و داد میزدم.
اشک از چشام جاری شد و شروع کردم به گریه کردن پام خیلی درد میکرد
من از درد جمع شده بودم تو خودم و دستامو گذاشته بودم روی پام تا خیلی خون ریزی نکنه.
- ۸.۳k
- ۲۴ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط