ماه شهرآشوب من هر گه به راهی بگذرد

ماه شهرآشوب من هر گه به راهی بگذرد
شهر ، پرغوغا شود چونان که ماهی بگذرد !

روزم از هجران سیه شد آفتاب من کجاست؟
تا به سویم در چنین روز سیاهی بگذرد

نگذرد، گر سال‌ها باشم به راهش منتظر
ور دمی غایب شوم، آن دم چو ماهی بگذرد

با وجود آن که آتش زد مرا در جان و دل
دل نمی‌خواهد که سویش دود آهی بگذرد

گفت می‌خواهم که از پیش هلالی بگذرم
آه! اگر ظلمی چنین بر بی‌گناهی بگذرد!



#هلالی_جغتایی
دیدگاه ها (۵)

خداوندخودش رامیان ما تقسیم کردهزیبایی اش را داده به توعاشقی ...

تا به حال لبهات حواست را پرت کرده؟ تا به حال دلتنگِ تو بود...

دوست داشتم در را رو به این هوای خاکستری سرد ببندمگل کفش‌های...

دلم را از سرِ راه نیاورده ام سرِ راهِ هرکس و ناکس ی بگذارمو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط