☆فیک تو فقط مال منی ☆
☆فیک تو فقط مال منی ☆
P¹
داشتم فرار میکردم از دست اون خون خار وحشی تک تک عضله های بدنم میلرزیدن
که پیدا نکنه داشتم با سرعت میرفتمو پشتمو نگاه میکردم قلبم داشت از دهنم میزد بیرون که ۳تا ماشین دور تادرومو گرفتن داشتم سکته میکردم که کفش گرون قیمتشو از ماشین برون اورد داشتم سکته میکردم
جیمین: عزیزم برو بشین تو ماشین
ا. ت: به من نگو عوضی اشغال اذت متنفرممممم دست از سرم بردارررر(بغض)
جیمین اومد نزدیکم که نفساش میخورد به صورتم
جیمین: رو گمشو تو ماشین تا رو سگم نیومده بالااااا گمشوووووو(داد)
رفتم نشستم تو ماشین جیمین اومد کنارم نشست داشتم بیرونو نگاه میکردم واسه خودم این بدبختیم گریه میکردم که یه دست داغی رو پام گذاشته شد دست جیمین بود داشت به پام فشار میداد پامو تکونی دادم که دستشو برداره ولی هیچ فایده ای نداشت داشتم به بیرون نگاه میکردم که
جیمین: ببین یه بار دیگه فقط یه بار دیگه از خونه فرار کنی بخای از دست من فرار کنی بلایی سرت میارم که مرغا آسمون به حالت گریه کنن فهمیدیییییییی(داد)
ا. ت......
جیمین: نشنیدم بگی چشم
ا. ت: چشم(اروم)
جیمین: بریم خونه یه تنبیه ازت بکنم بعد میفهمی
با این حرفش داشتم سکته میکردم اشک تو چشمام جمع شده بود خدا خدا میکردم که نرسیم که یهو...............
خب خب خشملا اینم از این پارت اومیدوارم خوشتون اومده باشه
شرطا برای پارت بعدی
۱۳لایک
۱۹تا کامنت
کپی ممنوع❌
P¹
داشتم فرار میکردم از دست اون خون خار وحشی تک تک عضله های بدنم میلرزیدن
که پیدا نکنه داشتم با سرعت میرفتمو پشتمو نگاه میکردم قلبم داشت از دهنم میزد بیرون که ۳تا ماشین دور تادرومو گرفتن داشتم سکته میکردم که کفش گرون قیمتشو از ماشین برون اورد داشتم سکته میکردم
جیمین: عزیزم برو بشین تو ماشین
ا. ت: به من نگو عوضی اشغال اذت متنفرممممم دست از سرم بردارررر(بغض)
جیمین اومد نزدیکم که نفساش میخورد به صورتم
جیمین: رو گمشو تو ماشین تا رو سگم نیومده بالااااا گمشوووووو(داد)
رفتم نشستم تو ماشین جیمین اومد کنارم نشست داشتم بیرونو نگاه میکردم واسه خودم این بدبختیم گریه میکردم که یه دست داغی رو پام گذاشته شد دست جیمین بود داشت به پام فشار میداد پامو تکونی دادم که دستشو برداره ولی هیچ فایده ای نداشت داشتم به بیرون نگاه میکردم که
جیمین: ببین یه بار دیگه فقط یه بار دیگه از خونه فرار کنی بخای از دست من فرار کنی بلایی سرت میارم که مرغا آسمون به حالت گریه کنن فهمیدیییییییی(داد)
ا. ت......
جیمین: نشنیدم بگی چشم
ا. ت: چشم(اروم)
جیمین: بریم خونه یه تنبیه ازت بکنم بعد میفهمی
با این حرفش داشتم سکته میکردم اشک تو چشمام جمع شده بود خدا خدا میکردم که نرسیم که یهو...............
خب خب خشملا اینم از این پارت اومیدوارم خوشتون اومده باشه
شرطا برای پارت بعدی
۱۳لایک
۱۹تا کامنت
کپی ممنوع❌
۱۸.۲k
۲۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.