♡☆تو فقط مال منی ☆♡
♡☆تو فقط مال منی ☆♡
P. ²
تو حال خودم بودم که رسیدیم به عمارت جیمین داشتم سکته میکردم بادیگاردا درو برامو باز کردن جیمین دستمو محکم گرفته بود جوری که میگفتم الاناست استخونام بشکنه کشون کشون منو داشت میبرد به یه اتاقی که خیلی اشنا بود بله اتاق شکنجه
وقتی اون درو دیدم قلبم داشت از دهنم میزد بیرون جیمین هر موقعه که من از دستش فرار میکردم یا به حرفش گوش نمیدادم منو توی اون اتاق شکنجه میداد
با گریه التماس میزد تو دستش
ا. ت: جیمین ترو خدا گوه خوردم غلط کردم ولم کن (گریه)
هرچی التماسشو میکردم اصلا براش مهم نبود
در اتاو باز کرد منو انداخت داخلش دستو پاهامو بست به صندلی
ا. ت: جیمین ترو خدا ولم کن من غلط کردمممم(گریه)
جیمین: دهنتو ببند تا نزدم تو دهنت
جیمین یه وسیله که همیشه منو با اون شکنجه میدادو برداشت
جیمین: دلم میخاد تنبیهت کنم اون وقت ببینم بازم از این گوه ها میخوری
ا. ت: ترو خدااااا غلط کردممممم(گریه صگی)
جیمین: دهنتو ببند(یکم داد)
اون وسیله ای که دستش بودو داغ کرد و گذاشت پشت کمرم
ا. ت: جیغغغغغغغغغغغغغغغ
ا. ت: غلط کردممممم گوه خوردمممم جیمیننننن
جیمین اصلا توجه نمیکرد
ا. ت(از هوش رفت)
بلند شدم دیدم تو یه اتاق بزرگ با تم سیاهم
کمرم میسوخت مثل اینکه سوزن داخلش کرده بودن
بلند شدم دیدم لختم(شلوار پاشه منحرفا🙄)
دیدم کمرو باند پیچی کردن کمرم خیلی درد میکرد یه یهو در باز شد و............
خب خب اینم از این پارت پارم کردید گذاشتم😐👍🏻😂
لایک ۱۳
کامنت۲۳
کپی ممنوع❌
P. ²
تو حال خودم بودم که رسیدیم به عمارت جیمین داشتم سکته میکردم بادیگاردا درو برامو باز کردن جیمین دستمو محکم گرفته بود جوری که میگفتم الاناست استخونام بشکنه کشون کشون منو داشت میبرد به یه اتاقی که خیلی اشنا بود بله اتاق شکنجه
وقتی اون درو دیدم قلبم داشت از دهنم میزد بیرون جیمین هر موقعه که من از دستش فرار میکردم یا به حرفش گوش نمیدادم منو توی اون اتاق شکنجه میداد
با گریه التماس میزد تو دستش
ا. ت: جیمین ترو خدا گوه خوردم غلط کردم ولم کن (گریه)
هرچی التماسشو میکردم اصلا براش مهم نبود
در اتاو باز کرد منو انداخت داخلش دستو پاهامو بست به صندلی
ا. ت: جیمین ترو خدا ولم کن من غلط کردمممم(گریه)
جیمین: دهنتو ببند تا نزدم تو دهنت
جیمین یه وسیله که همیشه منو با اون شکنجه میدادو برداشت
جیمین: دلم میخاد تنبیهت کنم اون وقت ببینم بازم از این گوه ها میخوری
ا. ت: ترو خدااااا غلط کردممممم(گریه صگی)
جیمین: دهنتو ببند(یکم داد)
اون وسیله ای که دستش بودو داغ کرد و گذاشت پشت کمرم
ا. ت: جیغغغغغغغغغغغغغغغ
ا. ت: غلط کردممممم گوه خوردمممم جیمیننننن
جیمین اصلا توجه نمیکرد
ا. ت(از هوش رفت)
بلند شدم دیدم تو یه اتاق بزرگ با تم سیاهم
کمرم میسوخت مثل اینکه سوزن داخلش کرده بودن
بلند شدم دیدم لختم(شلوار پاشه منحرفا🙄)
دیدم کمرو باند پیچی کردن کمرم خیلی درد میکرد یه یهو در باز شد و............
خب خب اینم از این پارت پارم کردید گذاشتم😐👍🏻😂
لایک ۱۳
کامنت۲۳
کپی ممنوع❌
۱۲.۵k
۲۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.