تک پارتی (وقتی فکر کرد بهش خیانت کردی)گفتم تا تابستون دیگ
تک پارتی (وقتی فکر کرد بهش خیانت کردی)گفتم تا تابستون دیگه فعالیت ندارم آرخین پستمو بزارم ولی بعد امتحان میام و فصل ۲ (وقتی قاتل بودین) رو براتون میزارم
سلام ا.ت هستم ۲۰ سالمه و من تقریبا ۲ساله که با پترک جیمین عضو بی تی تس ازدواج کردم و من ازش ۱۶ سال کوچیکترم ولی ما بازم همو دوس داری
خب بسه دیگه ون باهام خیلی خوبه خیلی هم دوسم داره والی یک مدتی هست که باهام سرد شده خیلیم این روزا باهام دعوا میکنه و همین منو ناراحت میکنهامروز قرار بود جیمین از کمپانی بیاد ولی مثل همیشه دیر میادمنتظر بودم ساعت ۳ صبح بود ولی نیومد البته برام عادی بود همیشه اینطوریه البته درک میکنم اون خیلی کار داره و تمرین زیاد میکنه ولی روز های استراحتش چی ........ و بلاخره نیم ساعت بعد اومد
...........
(علامت ا.ت_ . جیمین+)
_سلام
+سلام(سرد)
+چرا نخابیدی
_منتظر بودم تو بیای چون باهات حرف دارم(جدی)
+ات من حال و حوصلتو ندارم حالا برو اونور (یکم داد)
_من که چیزی نگفتم فقط یچیز کوچولو(بغض)
+اهههه خب بگو ببینم(داد)
_لطفا داد نزن قلبم درد گرفت(بچه ها یادم رفت بگم ا.ت بیماریه قلبی داره )
+به تو چه(اعصبانی) خب بگو ببینم چی میگی
_چرا این چند وقت باهام سرد شدی هاااا(داد) نگنه داری بهم خیانت میکنی(که یهو جیمین یک سیلی محکم زد تو گوش ا.ت و ا.ت پرت شد زمین)
+کی داره به کی میگه داره خیانت میکنه خودت داری به من خیانت میکنی
_م....م..من کی هق به .تت...تو خیانت هق ...کر..دم (گریه)
+پس این عکس اینجا چی میگه(اشاره به عکس داخل دستش)
_چی.....چی ..م..ن.ا.ین نیستم هق
+اوم نمیدونستم خواهر دوقلو داری(نیشخند)از خونم گمشو بیرون(داد)
_باشه تو حرفمو باور نکن ولی اون روزی میرسه که دیگه نمیتونی منو دوباره برگردنی
+راه باز جاده دراز هیچ هرزه ای توی خونه ی من جایی نداره
_من هرزه نیستم(رفت توی اتاق لباس پوشید مثل همیشه یک هودی گشاد میشکی بایک شلوار لش گشاد میشکی پاره با کفش اسمشو یادم رفت موشید چون همیشه تیپه لش و گشاد میپوشه قشنگ تیپه من ..... بدون هیچ وسایلی از اتاق میره بیرو و جیمین داشت همینطوری نگاش میکر و هوا هم بارون شدید میبارید و بدون هیچ چتری هز خونه خارج شد)
_خدایاااااا من چیه گناهی کردم (داد) بهتره برم خونه ی نامجون هیونگ اون همیشه حالمو خوب میکنه
مکالمه:_الو هیونگ خوبی
بیدار بودی
نامی: اوم سلام ا.ت خوبی آره بیدار بودم چیشده
_قضییش طولانیه میشه بیام خونت اگه مزاحم نیستم
نامی: نه اکیه تازه بچه ها هم هستن به جیمین هم بگو بیاد
_ باشه
نامی: انیو
_انیو(معن
ش خداحاظ)
.........
ویو خونه ی نامجون
_سلام
نامی: سلام پس جیمین کو
_باهاش دعوام شده
کوک:حالا سر چی
_میگه من بهش خیانت کردم یک عکسی که معلومه که فتوشاپه رو آورده بهم نشون داده میگه تو این پسره رو بوسیدی
وی :واقعا برای جیمین متاسفم
جین: ...
یونگی:حالا صورتت چیشده
جین: نکنه جیمین
_درسته اون منو زد
هوبی کوک: بزار ادبش میکنیم
بعد کلی حرف زدن ا.ت میخواست بره
_خب من دیگه برم
نامی: بمون پ میخوای خونه ی کی بمونی
_میرم پیشه دوستم مشکلی نی
نامی: باشه
_انیو
اعضا:انیو
.........
ویو جیمین
اعصابم خود بود پس تسمیم گرفتم برم خونه ی نامجون هیونگ
..........
+(در زد)
نامی:سلام خوبی(سرد)
+سلام هیونگ میشه بام تو
نامی: بیا(سرد فقط بدونید همه ی اعضا اون قضیه رو شنیدن با جیمین سرد شدن)
+سلام
همه: سلام(س)
+چرا سردین باهام
نامی: عکسو رد کن بیاد
+کدوم عکسو
کوک:همونی که بخاطرش ا.ت رو کتک زدی
+از کجا فهمیدین
وی:همین الان ا.ت اینجا بود
یونگی: زود باش عکسو بده
یونگی :باورم نمیشه این واقعا ا.ته
جین:جیمن یک سوال
+بگو هیونگ
جین:ا.ت تتو داره رو بدنش
+نه اون از تتو زدن میترسه
جین :پیس چرا روی دست دختره تتو ستاره
+کو بده ببینم
+واد واک این ا.ت نیس جین راس نیگه ا.ت تتو نداره اما این داره
نامی :بعد تو بهش سیلی زدی صورتشو کبود کردی پسر فقط داشت اینجا گریه میکرد
+وای حالت چه غلطی کنمبهتون نگفت کجا مبیره
نامی :چرا گفت گفته بود که میره خونه یکی از دوستاش
+اونکه هیچ دوستی نداره بهتون دروغ گفته
نامی : پس بورو پیداش کن پیداش کردی بهمون زنگ بزن
+اوکی (داشتم توی خیابون های سئول رو میگشتم که بله دیدم توی پارک زیر بارون روی نیمکت نشسته بود و از سرما به خودش میلرزید
و رفتم سمتش
+ا.ت عشقم میدات کردم
_بهم نگو عشقم من بهت خیانت کردن دیگه ازم دور شو من یک هرزم
+نه ا.ت ببخشید اون حرفارد بهت زدم اون عکسه فوتوشاپ بود
+بیا بریم خونه
+نکن ات ببخشید لطفا بیا بریم خوته سرده
سلام ا.ت هستم ۲۰ سالمه و من تقریبا ۲ساله که با پترک جیمین عضو بی تی تس ازدواج کردم و من ازش ۱۶ سال کوچیکترم ولی ما بازم همو دوس داری
خب بسه دیگه ون باهام خیلی خوبه خیلی هم دوسم داره والی یک مدتی هست که باهام سرد شده خیلیم این روزا باهام دعوا میکنه و همین منو ناراحت میکنهامروز قرار بود جیمین از کمپانی بیاد ولی مثل همیشه دیر میادمنتظر بودم ساعت ۳ صبح بود ولی نیومد البته برام عادی بود همیشه اینطوریه البته درک میکنم اون خیلی کار داره و تمرین زیاد میکنه ولی روز های استراحتش چی ........ و بلاخره نیم ساعت بعد اومد
...........
(علامت ا.ت_ . جیمین+)
_سلام
+سلام(سرد)
+چرا نخابیدی
_منتظر بودم تو بیای چون باهات حرف دارم(جدی)
+ات من حال و حوصلتو ندارم حالا برو اونور (یکم داد)
_من که چیزی نگفتم فقط یچیز کوچولو(بغض)
+اهههه خب بگو ببینم(داد)
_لطفا داد نزن قلبم درد گرفت(بچه ها یادم رفت بگم ا.ت بیماریه قلبی داره )
+به تو چه(اعصبانی) خب بگو ببینم چی میگی
_چرا این چند وقت باهام سرد شدی هاااا(داد) نگنه داری بهم خیانت میکنی(که یهو جیمین یک سیلی محکم زد تو گوش ا.ت و ا.ت پرت شد زمین)
+کی داره به کی میگه داره خیانت میکنه خودت داری به من خیانت میکنی
_م....م..من کی هق به .تت...تو خیانت هق ...کر..دم (گریه)
+پس این عکس اینجا چی میگه(اشاره به عکس داخل دستش)
_چی.....چی ..م..ن.ا.ین نیستم هق
+اوم نمیدونستم خواهر دوقلو داری(نیشخند)از خونم گمشو بیرون(داد)
_باشه تو حرفمو باور نکن ولی اون روزی میرسه که دیگه نمیتونی منو دوباره برگردنی
+راه باز جاده دراز هیچ هرزه ای توی خونه ی من جایی نداره
_من هرزه نیستم(رفت توی اتاق لباس پوشید مثل همیشه یک هودی گشاد میشکی بایک شلوار لش گشاد میشکی پاره با کفش اسمشو یادم رفت موشید چون همیشه تیپه لش و گشاد میپوشه قشنگ تیپه من ..... بدون هیچ وسایلی از اتاق میره بیرو و جیمین داشت همینطوری نگاش میکر و هوا هم بارون شدید میبارید و بدون هیچ چتری هز خونه خارج شد)
_خدایاااااا من چیه گناهی کردم (داد) بهتره برم خونه ی نامجون هیونگ اون همیشه حالمو خوب میکنه
مکالمه:_الو هیونگ خوبی
بیدار بودی
نامی: اوم سلام ا.ت خوبی آره بیدار بودم چیشده
_قضییش طولانیه میشه بیام خونت اگه مزاحم نیستم
نامی: نه اکیه تازه بچه ها هم هستن به جیمین هم بگو بیاد
_ باشه
نامی: انیو
_انیو(معن
ش خداحاظ)
.........
ویو خونه ی نامجون
_سلام
نامی: سلام پس جیمین کو
_باهاش دعوام شده
کوک:حالا سر چی
_میگه من بهش خیانت کردم یک عکسی که معلومه که فتوشاپه رو آورده بهم نشون داده میگه تو این پسره رو بوسیدی
وی :واقعا برای جیمین متاسفم
جین: ...
یونگی:حالا صورتت چیشده
جین: نکنه جیمین
_درسته اون منو زد
هوبی کوک: بزار ادبش میکنیم
بعد کلی حرف زدن ا.ت میخواست بره
_خب من دیگه برم
نامی: بمون پ میخوای خونه ی کی بمونی
_میرم پیشه دوستم مشکلی نی
نامی: باشه
_انیو
اعضا:انیو
.........
ویو جیمین
اعصابم خود بود پس تسمیم گرفتم برم خونه ی نامجون هیونگ
..........
+(در زد)
نامی:سلام خوبی(سرد)
+سلام هیونگ میشه بام تو
نامی: بیا(سرد فقط بدونید همه ی اعضا اون قضیه رو شنیدن با جیمین سرد شدن)
+سلام
همه: سلام(س)
+چرا سردین باهام
نامی: عکسو رد کن بیاد
+کدوم عکسو
کوک:همونی که بخاطرش ا.ت رو کتک زدی
+از کجا فهمیدین
وی:همین الان ا.ت اینجا بود
یونگی: زود باش عکسو بده
یونگی :باورم نمیشه این واقعا ا.ته
جین:جیمن یک سوال
+بگو هیونگ
جین:ا.ت تتو داره رو بدنش
+نه اون از تتو زدن میترسه
جین :پیس چرا روی دست دختره تتو ستاره
+کو بده ببینم
+واد واک این ا.ت نیس جین راس نیگه ا.ت تتو نداره اما این داره
نامی :بعد تو بهش سیلی زدی صورتشو کبود کردی پسر فقط داشت اینجا گریه میکرد
+وای حالت چه غلطی کنمبهتون نگفت کجا مبیره
نامی :چرا گفت گفته بود که میره خونه یکی از دوستاش
+اونکه هیچ دوستی نداره بهتون دروغ گفته
نامی : پس بورو پیداش کن پیداش کردی بهمون زنگ بزن
+اوکی (داشتم توی خیابون های سئول رو میگشتم که بله دیدم توی پارک زیر بارون روی نیمکت نشسته بود و از سرما به خودش میلرزید
و رفتم سمتش
+ا.ت عشقم میدات کردم
_بهم نگو عشقم من بهت خیانت کردن دیگه ازم دور شو من یک هرزم
+نه ا.ت ببخشید اون حرفارد بهت زدم اون عکسه فوتوشاپ بود
+بیا بریم خونه
+نکن ات ببخشید لطفا بیا بریم خوته سرده
۵.۲k
۲۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.