دلم می خواست
دلم می خواست
توانی داشتم به عظمت خورشید
یک روز که چشم می گشایی
بذر نور بپاشم بر تمام
سطح زندگیت ..
و پنجره ی خیالت را
رو به دشت ارغوانی خوشبختی می گشودم
کاش می توانستم
بارانی باشم که می بارد
بر جان ملتهبت
تا ابر دلتنگی از آسمان قلبت کنار برود
و رنگین کمان عشق با طیف هفت رنگ زیبایش
نقشی از محبت بزند بر دل مهربانت
کاش می توانستم
همیشه لبخند را سنجاق کنم بر گوشه ی لبانت
و تبسم شیرین چشمانت را
در قاب زیبای چهره ات دائمی کنم
و آرامش را یار همیشگی زندگیت
تو نمی دانی عزیز جانم
دلت که می گیرد
تمام غصه های دنیا بر دلم سنگینی می کند
دلتنگ که می شوی
آسمان با آن فراخی برایم تنگ و تاریک می شود
کاااش
کاااش قدرت این را داشتم
که مرهم تمام زخمهایت را به تو برگردانم
تا تو شاد باشی
تا تو بخندی
و من از دور نظاره گر
انعکاس تمام خوشی ها
در چشمان زیبایت باشم ...
افسوس...
توانی داشتم به عظمت خورشید
یک روز که چشم می گشایی
بذر نور بپاشم بر تمام
سطح زندگیت ..
و پنجره ی خیالت را
رو به دشت ارغوانی خوشبختی می گشودم
کاش می توانستم
بارانی باشم که می بارد
بر جان ملتهبت
تا ابر دلتنگی از آسمان قلبت کنار برود
و رنگین کمان عشق با طیف هفت رنگ زیبایش
نقشی از محبت بزند بر دل مهربانت
کاش می توانستم
همیشه لبخند را سنجاق کنم بر گوشه ی لبانت
و تبسم شیرین چشمانت را
در قاب زیبای چهره ات دائمی کنم
و آرامش را یار همیشگی زندگیت
تو نمی دانی عزیز جانم
دلت که می گیرد
تمام غصه های دنیا بر دلم سنگینی می کند
دلتنگ که می شوی
آسمان با آن فراخی برایم تنگ و تاریک می شود
کاااش
کاااش قدرت این را داشتم
که مرهم تمام زخمهایت را به تو برگردانم
تا تو شاد باشی
تا تو بخندی
و من از دور نظاره گر
انعکاس تمام خوشی ها
در چشمان زیبایت باشم ...
افسوس...
- ۷۶.۵k
- ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط