چند پارتی نامجون

چند پارتی نامجون

*وقتی سر اینکه همه چیزو میشکونه دعوا کردید و ...


ا.ت ویو
هوووف بازم دعوا،الان حدود دوساعتی میشه

که اومدم بالا و دعوامون سر چی بود؟سر

اینکه همه چیزو میشکونه

*پرش زمانی به چند ساعت قبل

ا.ت ویو
داشتم ظرف نهاری که خورده بودیم رو

میشستم که شترقققققق یع صدای بدی توی

کل خونه پیچید شیر ابو بستم که یهو همه

جا شکوت مطلق شد،ولی این سکوت

با صدای جیغ عصبی من شکست


(ا.ت : _ نامجون : +)

_نامجونننننننننننننن

+ب....ببخشید

که یهو برگشتم گلدونی که خیلی دوستش

داشتم رو دیدم و اومدم دمپایی که پام بود

رو در اوردم و پرتاب کردم سمتش که با

ارنجش جلوی صورتش رو گرفت که به

دستش خورد و برگشت خورد به گلدون دیگه ام

_(جیغغغ فرا بنفش)

که نامجون از جیغ یهویی من ترسید و

برگشت که بدوعه ولی پاش پیچ خورد و با

دستش اومد میزو تکیه گاهش قرار بده که

لیوان ها با پارچه ی روی میز، افتادن زمین

_(پوکر عصبی)

نامجون با لبخند ملیح برگشت که بره ولی با

سر رفت تو دیوار و تابلو هم افتاد

شکست(از بس قد بچه بلنده😂

و منم شروع کردم به گریه کردن،اومد بهم

دلداری بده که پاش پیچید به لباسی که روی

زمین بود ,و کم مونده بود با کله بیوفته زمین

منم پاشدم و با جیغ و داد گفتم ....