استاد سرد اما جذاب

استاد سرد اما جذاب
پارت :26

* پرش زمانی به چهار ماه بعد

من توی این چهار ماه خیلی توی کارم رشد

کردم و چند ماه پیش دانشگاهم تموم شد و

فعلاً توی تعطیلات تابستانی هستیم ولی

من متوجه یه چیزی شدم فهمیدم که آقای

پارک یا همون مدیر شرکت مدیر اصلی

نیستش و پسرخاله رئیس اصلی هستش و

گفتن که اسم رئیسم کیم تهیونگه و منم

خیلی ناراحت شدم چون چند ماه پیش داشتم

برای خودم جیغ و داد می‌کردم که دیگه

روشو نمی‌بینم ولی الان فهمیدم که رئیس

اصلیه ولی فکر می‌کنید من به این

سادگی‌ها ازش می‌گذرم نه بابا خیال کردید

امروزم مثل همیشه صبح صبح زود از

خواب پا شدم تا چند ماه پیش چون

می‌گفتند که دانشگاه داریم ساعت ۲ شرکت

‌رفتم ولی الان که دانشگاه‌ها تموم شده

ساعت ۸ صبح باید اونجا باشی و یه خبر

منو خیلی خوشحالم کرده و اونم اینه که

چون کارم خیلی فوق العاده بود اون رئیس

اصلی که هنوز نمی‌دونم واقعاً استادمونه یا

کس دیگه‌ای من رو (ا.ت هنوز هنوز رئیس

اصلی رو ندیده) منشی شخصی یا همون

دست راست خودش کرد و از فردا به عنوان

هم طراح لباس هم منشی شخصی رئیس میرم شرکت
دیدگاه ها (۴)

چند پارتی نامجون*وقتی سر اینکه همه چیزو میشکونه دعوا کردید و...

☆ ★ ✮ ★ ☆𖤐⭒๋࣭ ⭑𖤐⭒๋࣭ ⭑استاد سرد اما جذابپارت :27لباسم رو پوشی...

استاد سرد اما جذابپارت : 25بعد از خوردن غذاها دوباره به سمت ...

استاد سرد اما جذابپارت :24حدوداً بعد از ۴ ساعت وقت ناهار شد ...

پارت1 start ویو تهیونگ:بالاخره صبح شد و مشکلات من با نور خور...

بریم برای پارت اول رمان گمشده ای شرق

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۲فرداا.ت تو ذهنش :از خواب بیدار شدم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط