تحلیل واقعه عاشورا
محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر
در ایام ماه محرم هر شب مطالبی از کتاب ارزشمند تحلیل واقعه عاشورا از آثار علامه شهید مرتضی مطهری را با تأمل و دقت مطالعه کنیم.
تحلیل واقعه عاشورا
(ادامه مطلب از شب گذشته)
اباعبداللّه دو بار براى وداع آمدند. یک بار آمدند، وداع کردند و رفتند. بار دوم به این ترتیب بود که ایشان رفتند به طرف شریعه فرات و خودشان را به آن رساندند. در این هنگام شخصى صدا زد: حسین! تو مىخواهى آب بنوشى؟! ریختند به خیام حرمت. دیگر آب نخورد و برگشت. آمد براى بار دوم با اهل بیتش وداع کرد (ثُمَّ وَدَّعَ اَهْلَ بَیْتِهِ ثانِیا). چه جملههاى نورانىاى دارد! رو مىکند به آنها که: اهلبیت من! مطمئن باشید که بعد از من شما اسیر مىشوید، ولى کوشش کنید که در مدت اسارتتان یک وقت کوچکترین تخلّفى از وظیفه شرعىتان نکنید. مبادا کلمهاى به زبان بیاورید که از اجر شما بکاهد. ولى مطمئن باشید که این، پایان کار دشمن است؛ این کار، دشمن را از پا درآورد «وَاعْلَموا اَنَّ اللّهَ مُنْجیکُمْ» بدانید که خدا شما را نجات مىدهد و از ذلت حفظ مىکند. این خیلى حرف است: اهلبیت من! شما اسیر خواهید شد ولى حقیر و ذلیل نخواهید شد؛ اسارت شما هم اسارتِ عزت است. به همین جهت بود که وقتى در کوفه مردم به رسم صدقه به اطفال گرسنه اسرا نان مىدادند، زینب نمىگذاشت قبول کنند. اسیر بودند ولى هرگز حاضر نشدند خوارى را تحمل کنند. شیر را هم در زنجیر مىکنند ولى شیر در زنجیر هم که باشد شیر است، روباه آزاد هم که باشد روباه است.
بار دوم که امام آمد، اهلبیت خوشحال شدند؛ دوباره با اباعبداللّه خداحافظى کردند. باز به امر اباعبداللّه از خیمهها بیرون نیامدند.
بعد از مدتى یکدفعه باز صداى شیهه اسب اباعبداللّه را شنیدند، خیال کردند حسین براى بار سوم آمده است تا با اهلبیتش خداحافظى کند (گریه استاد) ولى وقتى بیرون آمدند اسب بىصاحب اباعبداللّه را دیدند (گریه شدید استاد). دور اسب اباعبداللّه را گرفتند. هر کدام سخنى با این اسب مىگوید. طفل عزیز اباعبدالله مىگوید: اى اسب! «هَلْ سُقِىَ اَبى اَمْ قُتِلَ عَطْشانا؟» من از تو یک سؤال مىکنم: پدرم که مىرفت، با لب تشنه رفت (گریه استاد)؛ من مىخواهم بدانم که آیا پدرم را با لب تشنه شهید کردند یا در دم آخر به او یک جرعه آب دادند؟ (گریه استاد). اینجاست که یک منظره دیگرى رخ مىدهد که قلب مقدس امام زمان را آتش مىزند:
ادامه مطلب را فردا شب ببینیم
در ایام ماه محرم هر شب مطالبی از کتاب ارزشمند تحلیل واقعه عاشورا از آثار علامه شهید مرتضی مطهری را با تأمل و دقت مطالعه کنیم.
تحلیل واقعه عاشورا
(ادامه مطلب از شب گذشته)
اباعبداللّه دو بار براى وداع آمدند. یک بار آمدند، وداع کردند و رفتند. بار دوم به این ترتیب بود که ایشان رفتند به طرف شریعه فرات و خودشان را به آن رساندند. در این هنگام شخصى صدا زد: حسین! تو مىخواهى آب بنوشى؟! ریختند به خیام حرمت. دیگر آب نخورد و برگشت. آمد براى بار دوم با اهل بیتش وداع کرد (ثُمَّ وَدَّعَ اَهْلَ بَیْتِهِ ثانِیا). چه جملههاى نورانىاى دارد! رو مىکند به آنها که: اهلبیت من! مطمئن باشید که بعد از من شما اسیر مىشوید، ولى کوشش کنید که در مدت اسارتتان یک وقت کوچکترین تخلّفى از وظیفه شرعىتان نکنید. مبادا کلمهاى به زبان بیاورید که از اجر شما بکاهد. ولى مطمئن باشید که این، پایان کار دشمن است؛ این کار، دشمن را از پا درآورد «وَاعْلَموا اَنَّ اللّهَ مُنْجیکُمْ» بدانید که خدا شما را نجات مىدهد و از ذلت حفظ مىکند. این خیلى حرف است: اهلبیت من! شما اسیر خواهید شد ولى حقیر و ذلیل نخواهید شد؛ اسارت شما هم اسارتِ عزت است. به همین جهت بود که وقتى در کوفه مردم به رسم صدقه به اطفال گرسنه اسرا نان مىدادند، زینب نمىگذاشت قبول کنند. اسیر بودند ولى هرگز حاضر نشدند خوارى را تحمل کنند. شیر را هم در زنجیر مىکنند ولى شیر در زنجیر هم که باشد شیر است، روباه آزاد هم که باشد روباه است.
بار دوم که امام آمد، اهلبیت خوشحال شدند؛ دوباره با اباعبداللّه خداحافظى کردند. باز به امر اباعبداللّه از خیمهها بیرون نیامدند.
بعد از مدتى یکدفعه باز صداى شیهه اسب اباعبداللّه را شنیدند، خیال کردند حسین براى بار سوم آمده است تا با اهلبیتش خداحافظى کند (گریه استاد) ولى وقتى بیرون آمدند اسب بىصاحب اباعبداللّه را دیدند (گریه شدید استاد). دور اسب اباعبداللّه را گرفتند. هر کدام سخنى با این اسب مىگوید. طفل عزیز اباعبدالله مىگوید: اى اسب! «هَلْ سُقِىَ اَبى اَمْ قُتِلَ عَطْشانا؟» من از تو یک سؤال مىکنم: پدرم که مىرفت، با لب تشنه رفت (گریه استاد)؛ من مىخواهم بدانم که آیا پدرم را با لب تشنه شهید کردند یا در دم آخر به او یک جرعه آب دادند؟ (گریه استاد). اینجاست که یک منظره دیگرى رخ مىدهد که قلب مقدس امام زمان را آتش مىزند:
ادامه مطلب را فردا شب ببینیم
۵۸۹
۰۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.