سیاست آزادی گزیده کتاب
#سیاست #آزادی #گزیده_کتاب
من می پرسم: آزادی چیست؟
و تو می گویی: خفه شو !
و من می اندیشم که آیا کجای تاریخ،سیر اندیشه خفه شده است که ایندفعه بشود. و در یکی از تاریک ترین دوران تاریخ ایران به شعری از نسیم شمال می رسم که سروده است:
دست مزن!چشم ببستم دو دست
راه مرو!چشم،دو پایم شکست
حرف مزن!قطع نمودم سخن
نطق مکن!چشم ببستم دهن
هیچ نفهم!این سخن عنوان مکن
لال شوم،کور شوم،کر شوم
لیک محال است که من خر شوم.
و هیچ می دانی که از کرامت انسانی در حکومت تمامیت خواه،هیچ نشانی باقی نمی ماند؟و من نمی توانم به تو بگویم عزیزم،جهان هیچ وقت نمی ایستد،تو اگر ساکن و ثابت در نقطه ای ایستاده ای معنی اش این نیست که جهان هم مرده است. من نمیتوانم بگویم که عزیزم مواظب باش.یک لحظه غفلت برابر است با هزار سال عقب افتادن از قافله ی زمان و زمین.نمی توانم بگویم که عزیزم،دیگران هم جزئی از این آب و خاکند،دیگران هم حق دارند که فکر کنند و حرف بزنند.دوختن لب های کسانی که چون تو نمی اندیشند کار درستی نیست.
#محمدرضا_پریشی
کتاب:خط قرمز
نشر:قطره
من می پرسم: آزادی چیست؟
و تو می گویی: خفه شو !
و من می اندیشم که آیا کجای تاریخ،سیر اندیشه خفه شده است که ایندفعه بشود. و در یکی از تاریک ترین دوران تاریخ ایران به شعری از نسیم شمال می رسم که سروده است:
دست مزن!چشم ببستم دو دست
راه مرو!چشم،دو پایم شکست
حرف مزن!قطع نمودم سخن
نطق مکن!چشم ببستم دهن
هیچ نفهم!این سخن عنوان مکن
لال شوم،کور شوم،کر شوم
لیک محال است که من خر شوم.
و هیچ می دانی که از کرامت انسانی در حکومت تمامیت خواه،هیچ نشانی باقی نمی ماند؟و من نمی توانم به تو بگویم عزیزم،جهان هیچ وقت نمی ایستد،تو اگر ساکن و ثابت در نقطه ای ایستاده ای معنی اش این نیست که جهان هم مرده است. من نمیتوانم بگویم که عزیزم مواظب باش.یک لحظه غفلت برابر است با هزار سال عقب افتادن از قافله ی زمان و زمین.نمی توانم بگویم که عزیزم،دیگران هم جزئی از این آب و خاکند،دیگران هم حق دارند که فکر کنند و حرف بزنند.دوختن لب های کسانی که چون تو نمی اندیشند کار درستی نیست.
#محمدرضا_پریشی
کتاب:خط قرمز
نشر:قطره
۲.۷k
۲۰ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.