از کنار هردختری که رد می شد

از کنار هردختری که رد می شد
یک تنه ی جانانه می زد و لذت می برد ...
- یک اصطکاک دوست داشتنی با هرکسی که در نظرش خوش تراش تر بود! -
یک آن دیدم مقابل من است
نفسم حبس شد
چادرم را کشیدم جلوتر و میخکوب سر جایم ایستادم
ببخشیدی گفت و خودش را کشید کنار ...
حالا دیگر چادرم را خیلی بیشتر دوست داشتم ...
خدایا ممنون بابت این سپرِ بلا
دیدگاه ها (۳)

این کلمه چند تا لایک داره

مولایِ من ! دیدگانمان از فراق تو بی فروغ گشته اندو می دانیم ...

گاهی مسیر یک و نیم کیلومتریِ مترو تا سر خیابان راپای پیاده م...

بدانکه در پس سیاهی چادرت غربت زهرا(س) را در کوچه های مدینه،ص...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط