حکایتیبسیارزیباوخواندنی

📚 #حکایتی‌بسیارزیباوخواندنی

💎 سرخ پوست پیری برای کودکش ازحقایق زندگی چنین می گفت:

در وجود هرانسانی همیشه مبارزه ایی جریان دارد مانند مبارزه دوگرگ
که یکی ازگرگها سمبل بدیها مثل: حسد غرور،شهوت، دروغ تکبرو خودخواهی است

و دیگری سمبل: مهربانی عشق، امید و حقیقت.
سخنان پدر، کودک رابه فکر فرو برد،
تا اینکه پرسید :
پدر کدام گرگ پیروز میشود؟
پدر لبخندی زد و گفت‎ ‎:‎ ‎
گرگی که تو به آن غذا میدهی
دیدگاه ها (۱)

تویی خدایی که هر چه را پَست کردی کسی بلندش نتواند کرد و هر چ...

یک شهری هست در ناکجا. قاعده و رسمش این است که خاطرات تلخ آدم...

نه روز داری نه هم شَو ای دل ، ای دلنه مَه داری نه اَفتو ، ای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط