سنش را نپرسید او خودش را در اوج

سنش را نپرسید او خودش را در اوج
جوانے اش جا گذاشته ، جایے ڪه دخترانگے
هایش هنوز نفس مے ڪشید...

جایے ڪه هنوز به رسم ایثار و نجابت
"مادر" نشده بود...

آنجا ڪه هنوز هم خودش را به خاطر داشت...

شما را جانِ تمامِ پاڪے ها از یک مادر
سنش را نپرسید...

او فداڪارترین موجود این جهان خاڪیست...

باورڪنید از روزے ڪه مادر شد دیگر خودش
را زندگے نڪرد...

او نمے داند چند بهار از دخترانگے اش گذشته...
او را همان دخترڪے بدانید ڪه دارد براے
عروسڪش مادرے مے ڪند!

👌😊
دیدگاه ها (۰)

پرسيدن بدترین درد کدومه ؟یکی گفت : عاشقییکی گفت : تنهایییکی ...

سحرگه به راهى یکی پیر دیدمسوی خاک خم گشته از ناتوانیبگفتم چه...

فرق دارد شب جمعه، «حرمِ اربابم»فرق دارد «شب جمعه»، کرمِ اربا...

شب جمعه اگرم نيست میسر حرمشسر بامى روم و داد كشم از كرمشدست ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط