✯love in hate✯
✯love in hate✯
p۲۲
اون ور کوکو نگا کردم دیدم عصبی زل زده بم..نکه خیلیم داداشه خوبیه عصبیم نگام میکنه..الا مثلا غیرتی شده واسم..شایدم بخاطر دوستشه..اره منو چه خلیم فک کردم بخاطر منه نگو واسه کوک بود...
×خوبی؟
+ها...اره
×یکم دیگه میرسیم
+باشه
به بیرون زل زدم....خوابمومیومد سرمو گذاشتم رو شونه کوک و گرفتم خوابیدم
کوک ویو"
موهاشو زدم پشت گوشش و گذاشتم بخوابه...چقد کیوت و هاته..جیمین بد نگا میکرد .. احتمالا خل شده از اون شبی که با پدرش دعوا کردن رفتارش کلا با میسو تغییر کرده..نشون نمیده چقد نگرانشه ولی چشماش همه جا دنبالشه...
ته ویو"
ایش ایش دختره هرزه نگا چجوری چسبیده به کوک اه اه یتیمه بیچاره ..چقد حال بهم زن ..اصن چرا من حرص میخورم به جهنم ایش...انقد تو فکر بودم نفهمیدم کی رسیدیم
€خب پیاده شین برین چادراتونو درست کنین واسه شب
با جیمین پیاده شدیم که دیدیم کوک میسو رو براید بغل کرده ...
÷دیگه شورش داره در میاد(عصبی)
_لابد عاشقش شده ولش کن
÷دختره ی عوضی
_خو حالا...تو چرا داغ کردی
÷چون خوا...چون کوک دوستمه نمیخوام بایه هرزه باشه
_بیخیال بریم چادرو درس کنی
کوک ویو"
رسیدیم دلم نیومد میسو رو بیدار کنم براید بغلش کردم برمش بیرون همه یا حسودی نگا میکردن..رفتم گذاشتمش روی زیر انداز و شرو کردم چادرو درست کردن
اخیشش تموم شد...پتو هارو برداشتم بردم تو کیفارم گذاشتم یه گوشه میسو رو بردم تو چادر بزارم سره جاش پام گیر کرد به لبه چادر و اقتادم روش...
امشب گوشیم شارژ نداره اینو قبول کنین تا فردا دوتا دیگه اپ کنم
p۲۲
اون ور کوکو نگا کردم دیدم عصبی زل زده بم..نکه خیلیم داداشه خوبیه عصبیم نگام میکنه..الا مثلا غیرتی شده واسم..شایدم بخاطر دوستشه..اره منو چه خلیم فک کردم بخاطر منه نگو واسه کوک بود...
×خوبی؟
+ها...اره
×یکم دیگه میرسیم
+باشه
به بیرون زل زدم....خوابمومیومد سرمو گذاشتم رو شونه کوک و گرفتم خوابیدم
کوک ویو"
موهاشو زدم پشت گوشش و گذاشتم بخوابه...چقد کیوت و هاته..جیمین بد نگا میکرد .. احتمالا خل شده از اون شبی که با پدرش دعوا کردن رفتارش کلا با میسو تغییر کرده..نشون نمیده چقد نگرانشه ولی چشماش همه جا دنبالشه...
ته ویو"
ایش ایش دختره هرزه نگا چجوری چسبیده به کوک اه اه یتیمه بیچاره ..چقد حال بهم زن ..اصن چرا من حرص میخورم به جهنم ایش...انقد تو فکر بودم نفهمیدم کی رسیدیم
€خب پیاده شین برین چادراتونو درست کنین واسه شب
با جیمین پیاده شدیم که دیدیم کوک میسو رو براید بغل کرده ...
÷دیگه شورش داره در میاد(عصبی)
_لابد عاشقش شده ولش کن
÷دختره ی عوضی
_خو حالا...تو چرا داغ کردی
÷چون خوا...چون کوک دوستمه نمیخوام بایه هرزه باشه
_بیخیال بریم چادرو درس کنی
کوک ویو"
رسیدیم دلم نیومد میسو رو بیدار کنم براید بغلش کردم برمش بیرون همه یا حسودی نگا میکردن..رفتم گذاشتمش روی زیر انداز و شرو کردم چادرو درست کردن
اخیشش تموم شد...پتو هارو برداشتم بردم تو کیفارم گذاشتم یه گوشه میسو رو بردم تو چادر بزارم سره جاش پام گیر کرد به لبه چادر و اقتادم روش...
امشب گوشیم شارژ نداره اینو قبول کنین تا فردا دوتا دیگه اپ کنم
۱۴.۳k
۲۶ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.