دیه شب آخر مرخصیه و فردا این موقع تو راهم بسوی پادگان ا

دیه شب آخر مرخصیه و فردا این موقع تو راهم بسوی پادگان ، البته دیگه آخرین سفر اقامتیم به پادگانه و تمااااام ...
هم خوشحالم هم یه حس خاصی دارم که نمیدونم چیه ...
ولی ازین خوووشحال ترم که عید خونه ام و اخرای زمستون خونه ام و یه برگ دیگه از زندگیم داره ورق میخوره ...
میریم صفحه ی بعد و مراحل بعد
فقط بدیش اینه شب چله خونه نیسم 😛
با این شب چله میشه ۲ تا شب چله و ۱ سال تحویل و ۱ تولدم رو خونه نبوودم ، یا خوابگاه دانشگاه بودم یا پادگان...
۴ ساال از زندگیم رو تو راه و سوار اتوبوس بودم ، امید وارم که نتیجه تمام این سختیا و تحمل کردنارو ببینم ، تا مطمن شم که واقعا پس از هر سختی آسانیست ...

و بعد از ۸ ساال عضویت تو ویسگون دارم یه مرحله دیگه رو با ویسگون میگذرونم
خدمت سربازی...
۱۴۰۰/۰۸/۲۵
۰۲:۲۳
دیدگاه ها (۲)

دیه مرخصیمون تموم شد و باز باید برگردم پادگان فقط با یه فرقی...

من اومدم😘

شرمندم جوانی ، که تورا به تکه کاغذی فروختم که رویش نوشته ((پ...

فقط حیف که در جریان کل داستان نیستید ، دیشب با دوتا استوری ن...

### فصل دوم | پارت ششم نویسنده: Ghazal ات هنوز تو بغل جونگ...

پارت ۱۰که یدفعه با مشتی تو صورتش پرت شد اونطرف و بله این مشت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط