سناریو از جیهوپ و شوگا(درخواستی)
سناریو از جیهوپ و شوگا(درخواستی)
جیهوپ+
شوگا_
+شوگااااااا
_بلععع..
+چی میخوری؟؟
_منننن؟؟؟؟خب چه عرض کنم اینجا که نمیشه
جیهوپ یک پس کله ای سر شوگا میزنه
+ منحرف بی مغز منظورم خوراکی بود.
_اها زودتر بگو داشتم آماده میشدم
+میبندی یا ببندم؟
_خیله خوب حالا...خب چی داریم؟
+ تو چی میخوای اینجا یه چیزایی هست
شوگا یه نگاهی به میزان کرد و با دیدن شیر و موز یاد جونگکوک افتاد و گفت
_فکر کنم اگه شیر موز درست کنیم جانگکوکم دوست داشته باشه
+چقدر بفکر جونگکوکی
_نه آخه چند روزه رژیم گرفته هیچی نمیخوره شاید یه لیوان شیرموز خوشحال کنه
+اوکی پس من برم میکسر رو بیارم شیر موز درست کنم و چندتا کاپ کیکم میارم
_اوکی پس من میرم یکم چرت بزنم
+نخیر الان دسر آماده میشه بخوریم باز اونموقع نمیشه بیدارت کرد
_خاب من تو حالم
جیهوپ رفت و میکسر رو آورد و شیر و موز و شکر رو داخل ریخت و درشو بست اما وقتی دکمه استارت رو زد دستگاه کار نکرد
خیلی عصبانی شد و داد زد
+شوگااااااا
_بعلعععععععع
+برو اون نامجون رو برام بیار
_چیه باز خرابکاری کرده؟
+دستگاه کار نمیکنه
شوگا یه نگاهی به دستگاه کرد و زد زیر خنده
+چ مرگته الان وقت خندس
_جیهوپ از تو انتظار نداشتم
+چیههه باز چت شده؟
شوگا دستشو به طرف پریز برق دراز کرد و گرفت
_چه بیشعوری تو پریز رو تو برق نزدی
و اینگونه شد که جیهوپ داغون شد و شوگا اومد شیر موز رو درست کنه
+شوگاااا
_ای مرض این سومین باره اینجورس صدام میزنی
+این زندگی دیگه بدرد نمیخوره بیا بریم بخوابیم
شوگا دستگاه رو از برق کشید و خوشحال گفت
_از اولم بهت چی گفتم؟ بدو بریم بخوابیم
و اینگونه شد که شوگا جیهوپ را کول کرد و یه اتاق رفتند و خوابیدند و جانگکوک هم که حاضر تمامی اتفاقات بود رفت و با یک میکسر دیگه شیرموز رو درست کرد و همه رو خورد
نامجون هم از یه طرف پیداش شد و گفت
خدا رو شکر دستگاه رو تو برق نزد و گرنه میفهمید من زدم خرابش کردم😂
و أین داستان تمام شد😂
لایک و فالو یادتون نره😘
نظرتونو تو کامنت برام بنویسید😗😘
جیهوپ+
شوگا_
+شوگااااااا
_بلععع..
+چی میخوری؟؟
_منننن؟؟؟؟خب چه عرض کنم اینجا که نمیشه
جیهوپ یک پس کله ای سر شوگا میزنه
+ منحرف بی مغز منظورم خوراکی بود.
_اها زودتر بگو داشتم آماده میشدم
+میبندی یا ببندم؟
_خیله خوب حالا...خب چی داریم؟
+ تو چی میخوای اینجا یه چیزایی هست
شوگا یه نگاهی به میزان کرد و با دیدن شیر و موز یاد جونگکوک افتاد و گفت
_فکر کنم اگه شیر موز درست کنیم جانگکوکم دوست داشته باشه
+چقدر بفکر جونگکوکی
_نه آخه چند روزه رژیم گرفته هیچی نمیخوره شاید یه لیوان شیرموز خوشحال کنه
+اوکی پس من برم میکسر رو بیارم شیر موز درست کنم و چندتا کاپ کیکم میارم
_اوکی پس من میرم یکم چرت بزنم
+نخیر الان دسر آماده میشه بخوریم باز اونموقع نمیشه بیدارت کرد
_خاب من تو حالم
جیهوپ رفت و میکسر رو آورد و شیر و موز و شکر رو داخل ریخت و درشو بست اما وقتی دکمه استارت رو زد دستگاه کار نکرد
خیلی عصبانی شد و داد زد
+شوگااااااا
_بعلعععععععع
+برو اون نامجون رو برام بیار
_چیه باز خرابکاری کرده؟
+دستگاه کار نمیکنه
شوگا یه نگاهی به دستگاه کرد و زد زیر خنده
+چ مرگته الان وقت خندس
_جیهوپ از تو انتظار نداشتم
+چیههه باز چت شده؟
شوگا دستشو به طرف پریز برق دراز کرد و گرفت
_چه بیشعوری تو پریز رو تو برق نزدی
و اینگونه شد که جیهوپ داغون شد و شوگا اومد شیر موز رو درست کنه
+شوگاااا
_ای مرض این سومین باره اینجورس صدام میزنی
+این زندگی دیگه بدرد نمیخوره بیا بریم بخوابیم
شوگا دستگاه رو از برق کشید و خوشحال گفت
_از اولم بهت چی گفتم؟ بدو بریم بخوابیم
و اینگونه شد که شوگا جیهوپ را کول کرد و یه اتاق رفتند و خوابیدند و جانگکوک هم که حاضر تمامی اتفاقات بود رفت و با یک میکسر دیگه شیرموز رو درست کرد و همه رو خورد
نامجون هم از یه طرف پیداش شد و گفت
خدا رو شکر دستگاه رو تو برق نزد و گرنه میفهمید من زدم خرابش کردم😂
و أین داستان تمام شد😂
لایک و فالو یادتون نره😘
نظرتونو تو کامنت برام بنویسید😗😘
۹.۴k
۲۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.