که تهیونگ محکم کمرم رو گرفت

که تهیونگ محکم کمرم رو گرفت
ته:کجا؟
ا.ت:به تو چه
ته:ا.ت نرین تو عصابم بتمرگ سر جات
ا.ت:برو بابا
با تموم قدرتی که داشتم خودم رو از بغلش کشیدم بیرون و پیاده شدم که تهیونگم پیاده شد یهو چیزی تو دستش دیدم این چه کوفتیه دیگه؟دسبنده؟تهیونگ اومد جلوم و دستم رو محکم گرفت و دستبند رو زد به دستم
ا.ت:هوی روانی مگه دزدم که بهم دستبند میزنی ولم کن بابا اسکل
ته:خفه(جدی و با صدای بم)
یجورایی ازش ترسیدم چون تاحالا انقدر جدی ندیده بودمش اما کم نیاوردم
ا.ت:اصلا تو چرا باید دستبند داشته باشی نکنی بی دی اس ام داری ای وای خاک تو سرم
ته:ا.ت برا خودت کسشر نباف سوار شو عصاب ندارم
دستم رو به سمت ماشین کشید اما من خودمو هی می‌کشیدم اونور و سلیطه بازی در نیاوردم که عصابش خورد شد و خیلی بلند سرم داد کشید
ته:ا.ت برای من سلیطه بازی در نیار گم شو تو ماشین سریععع
نمی‌دونم چرا بغض کردم و خیلی آروم رفتم تو ماشین اونم سوار شد و به سمت خونه خودش حرکت کرد وقتی رسیدیم منو پیاده کرد و کشون کشون بردتم بالا تو اتاق خودش یهو پرتم کرد رو تخت و یکی از دستبند ها رو باز کرد و بست به تاج تخت مثل سگ ترسیده بودم چرا یهو انقدر ترسناک شده بود...