منی که هیچ وقت کم نمیآوردم و خیلی تخس بودم الان جرعت حرف

منی که هیچ وقت کم نمی‌آوردم و خیلی تخس بودم الان جرعت حرف زدن نداشتم اومد جلو و پاهاش رو دو طرفم گذاشت و روم خم شد
ته:ی بار دیگه گوه اضافی بخوری پارت میکنم فهمیدی؟(خیلی ترسناک و بم)
ا.ت: ....
تهیونگ:فهمیدی؟(بلند)
ا.ت:او...اوهوم
ته:خوبه(سرد و جدی)
از روم پاشد و نشست رو صندلی کارش و برگه هایی که رو میزش بود رو نگاه میکرد فضولیم گل کرد که ببینم چیه یکم خودم رو کشیدم بالا که با چیزی که دیدم نزدیک بود سکته بزنم امتحان ریاضی بود که ریدم سر این امتحان میخواستم با تهیونگ قهر کنم که دستش بهم نرسه وای بدبخت شدم حالا چه گوهی بخورم داشتم فکر میکردم که رسید به برگه ی من جیغغغ الان به فنا میرم وقتی برگم رو دید چشماش رو ریز کرد و با تعجب و اعصبانیت زل زد به برگه نزدیک بود از اعصبانیت برگه رو پاره پوره کنه چشمام رو بستم و تو دلم دعا میکردم که ی معجزه ای بشه من نجات پیدا کنم که با صدای تهیونگ پرام ریخت
ته:ا.ت این چه کوفتیه(آروم)
کاملا مشخص بود که آرامش قبل از طوفانه یهو به سمتم خیز برداشت و دوباره همون شکلی نشست روم و فکم رو گرفت
ته:ا.ت از ۱۵ تا سوال فقط ۳ تاش رو درست زدی میفهمی؟...
دیدگاه ها (۱۰)

اروم گفتم:بخدا توضیح میدمته:چی رو میخوای توضیح بدی این که ام...

وای حق بابا مگه کصخلیم الکی چسناله کنیم من تا الان ی تینجر م...

که تهیونگ محکم کمرم رو گرفتته:کجا؟ا.ت:به تو چهته:ا.ت نرین تو...

بچه هااا ی خبر خوب الان براتون سه پارت میزارم🌚💗🫴

love Between the Tides³⁴شب برگشتم خونه ا/ت: تهیونگ تهیونگ: ت...

love Between the Tides²³م:شما چند وقته همو میشناسید؟ با سرعت...

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط