صدایم آتش گرفته است

صدایم آتش گرفته است
واژه هایم پیش از آنکه کسی شان بشنود
خاکستر می شوند و تکلیف زیبایی تورا بعد از این هیچ ماهی روشن نمی کند...
صدایم را بلند می کنم و روی شهر میپاشم که باز رعشه بیفتد به دست نقاشم مرا کنار خودم لال و بی زبان بکشد
خودم سکوت و خودم حرف،با خودم باشم
صدایم را از تمام سطرها پس بگیر
جایی پشت دندان هایم قفل کن
و کلیدش را از تمام پنجره های شهر
بیرون بینداز
زیبایی تو رازی ست
که میان همین سطرها پنهان می کنم
و در سکوت دلم را آتش میزنم
بگذار با آخرین سطر شعرم
تو هم مثل ماه تمام شوی..‌.
دیدگاه ها (۳)

هرچه هدف بزرگتر تاوانش بیشتر...

از کدام زاویه دوستت داشته باشم بهتراست؟...

بجز حضور تو هیچ چیز این جهان بیکرانه را جدی نگرفته امحتی عشق...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط