حسی شبیه به مرگ حسی شبیه بریدن دست با کاغذ حسی شبیه به نص
حسی شبیه به مرگ حسی شبیه بریدن دست با کاغذ حسی شبیه به نصف شبی که بغض توی گلوت گیر کرده اما میترسی گریه کنی مبادا کسی صداتو بشنوه اره حسی فراتراز اینا دارن منو به اعماق چاه میبرن .....
و کاش شبی بود که دیگر هرگز صبحی نداشت
و کاش شبی بود که دیگر هرگز صبحی نداشت
۵.۴k
۱۷ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.