قناعت میکنم با درد چون درمان نمییابم

قناعت می‌کنم با درد چون درمان نمی‌یابم

تحمل می‌کنم با زخم چون مرهم نمی‌بینم

خوشا و خرما آن دل که هست از عشق بیگانه

که من تا آشنا گشتم دل خرم نمی‌بینم


((سعدی))
دیدگاه ها (۱۰۵)

ﺗﻘﺪﯾﺮ، ﮐﻪ ﺑﺮ ﮐﺸﺘﻨﺖ ﺁﺯﺭﻡ ﻧﺪﺍﺷﺖﺑﺮ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯿﺖ ﺩﻝ ﻧﺮﻡ ﻧﺪﺍﺷﺖﺍﻧﺪ...

ﺷﺮﺍﺏ ﺷﻮﻕ ﻣﯽ ﻧﻮﺷﻢ ﺑﻪ ﮔﺮﺩ ﻳﺎﺭ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻡﺳﺨﻦ ﻣﺴﺘﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﻳﻢ ﻭﻟﯽ ﻫﻮ...

ﺍﻣﺸﺐ ﺍﯼ ﻣﺎﻩ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺗﺴﮑﯿﻨﯽﺁﺧﺮ ﺍﯼ ﻣﺎﻩ ﺗﻮ ﻫﻤﺪﺭﺩ ﻣﻦ ﻣﺴﮑﯿﻨﯽ...

آن قدر با آتش دل ساختم تا سوختمبی تو ای آرام جان یا ساختم یا...

🤍قناعت می‌کنم با دردچون درمان نمی‌یابمتحمل می‌کنم با زخمچون ...

میدانیم کـه خود، حجاب لقای مولاییم و دل از غیر برنتابیده و ب...

📜#غزلیات#رهی_معیری#غزل_بیست_و_نهم#مردم از درد و نمی آیی به ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط