راست رو به روی او نشست و بی آنکه چهره خود را بپوشاند گریه

راست رو به روی او نشست و بی آنکه چهره خود را بپوشاند گریه کرد. چهره خیس اشک خود را آشکارا رو به او گرفت، طوری که گویی به خاطر خودش گریه نمی کرد و بنابراین لازم نبود چیزی را پنهان کند.

-کافکا
دیدگاه ها (۱)

نامیدن، نه، هیچ‌چیز را نمی‌توان نامید. گفتن، نه، هیچ‌چیز نمی...

آن وهم سبزرنگ که بر دریچه گذر داشت،‏با دلم میگفت:نگاه کن ‏تو...

مگر دوست داشتن آدم ها از کجا می آید؟اینکه قلبت تمنای بودن کس...

"وصله ی ناجور" شنیده اید؟دل من وصله ی ناجورِ‌ زندگی من است !...

( گناهکار )۱۴۱ part بلکه قلبش کمی آروم بگیره. سرش رو پایین...

چندپارتی☆p.2سرت به یک طرف پرت شد و چند ثانیه فقط زنگ گوش هات...

( گناهکار )۱۳۷ part یون بیول که دیگه اشک هاش روی صورتش جاری...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط