عشق بی پایان پارت۲۹
عشق بی پایان پارت۲۹
مامان لیا بود
بی منتظره با ذوق جواب دادم
_سلام خاله جووونم خوبی عزیزممم
: سلام خاله جانم خوبی خودت کجایی تو دختر خبری ازت نیست
_فدای صدات بشم اخ ک از پشت تلفنم میتونم بوتو بشنوم
: خدا نکنه مادر خوبی کجایی چی سرت اومده
_چی بگم خاله خیلی زیاده
ازدواج کردم
: اوا ازدواج؟!
تو همسن و سالای لیا منی ینی ۱۶سالته
کجایی با کی ازدواج کردی مرد خوبیه خونش کجاست
_امم من همون شبی ک رفتم واسه مراسم لیا جانم با جیمز اشنا شدم و به همسری قبولش کردم البته ک اصلا به ابن ازدواج راضی نیستم و راضی نبودم ولی الان دارم مامان میشم
: الهی تو ذلیل بشی تو خودت بچه ای مادر این چه غلطایی ک میکنی
پشت تلفن با بغض پوزخندی زدمو ادامه دادم
_خاله جون نمیای خونمون دلم برات یه زرع شده
: الهی فدات بشم خونتون کجاس مگه
مامان لیا بود
بی منتظره با ذوق جواب دادم
_سلام خاله جووونم خوبی عزیزممم
: سلام خاله جانم خوبی خودت کجایی تو دختر خبری ازت نیست
_فدای صدات بشم اخ ک از پشت تلفنم میتونم بوتو بشنوم
: خدا نکنه مادر خوبی کجایی چی سرت اومده
_چی بگم خاله خیلی زیاده
ازدواج کردم
: اوا ازدواج؟!
تو همسن و سالای لیا منی ینی ۱۶سالته
کجایی با کی ازدواج کردی مرد خوبیه خونش کجاست
_امم من همون شبی ک رفتم واسه مراسم لیا جانم با جیمز اشنا شدم و به همسری قبولش کردم البته ک اصلا به ابن ازدواج راضی نیستم و راضی نبودم ولی الان دارم مامان میشم
: الهی تو ذلیل بشی تو خودت بچه ای مادر این چه غلطایی ک میکنی
پشت تلفن با بغض پوزخندی زدمو ادامه دادم
_خاله جون نمیای خونمون دلم برات یه زرع شده
: الهی فدات بشم خونتون کجاس مگه
۲.۷k
۰۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.