پارت ۱۴
میا ویو:
بعد ۴ ساعت از خرید برگشتیم کلی خرید کرده بودیم و من خسته بودم پس رفتم یه دوش گرفتم و اومد و روتین پوستی انجام دادم یه لباس پوشیدم و چون که موهام خیس بود حوله رو پیچیدم رو سرم رفتم پایین ، خونه از همیشه خلوت تر بود جین تو اتاقش بود و داشت گیم میزد مین هو هم رفته بود بار جنی هم تو اتاقش داشت کتاب میخوند چون فردا دانشگاه داشت منم رفتم و سوشی سفارش دادم و با سوجو(یه نوع الکل کره ای که ۱۵٪الکل دارع) سوشی رسید و شروع کردم به خوردن که جونگ کوک زنگ زد اون داشت مشروب میخورد یکمیم از من بیشتر مست و بود مثل اینکه تهیونگ خونه نبود و ما تا ۳ ساعت باهم حرف زدیم اخرش جونگ کوک خیلی مست کرده بود یسری حرف راجب اینکه پدرش چقدر مادرش اذیت میکرده زد راستش حرفاش باعث شد بقض کنم ولی گریه نکردم بعدش داشت از خاطرات دبیرستانش تعریف میکرد بلند بلند میخندید راستش اولین بار بود میدیدم اون طوری بخنده و خیلی زیبا شده بود بعدش با دقت به صحبتاش گوش دادم و جونگ کوک پشت تلفن خوابش برد و مد همینجوری نگاهش میکردم تا اینکه تهیونگ اومد خونه تماسمون رو قطع کرد
جونگ کوک ویو:
از جلسه اومدم اوضاع اون طوری که انتظار داشتم پیش نرفت و خیلی خسته بودم و تهیونگ هم رفته بود رستوران و خونه خالی بود پس رفتم یه دوش گرفتم و اومدم و استیک سفارش دادم با مشروب و بعد از اینکه ۲ ، ۳ قولب خوردم به میا زنگ زدم و باهم حرف زدیم و من مست شدم سرم گیج میرفت و چرت و پرت میگفتم و خوابم برد
صبح شد:
__________________________
بعد ۴ ساعت از خرید برگشتیم کلی خرید کرده بودیم و من خسته بودم پس رفتم یه دوش گرفتم و اومد و روتین پوستی انجام دادم یه لباس پوشیدم و چون که موهام خیس بود حوله رو پیچیدم رو سرم رفتم پایین ، خونه از همیشه خلوت تر بود جین تو اتاقش بود و داشت گیم میزد مین هو هم رفته بود بار جنی هم تو اتاقش داشت کتاب میخوند چون فردا دانشگاه داشت منم رفتم و سوشی سفارش دادم و با سوجو(یه نوع الکل کره ای که ۱۵٪الکل دارع) سوشی رسید و شروع کردم به خوردن که جونگ کوک زنگ زد اون داشت مشروب میخورد یکمیم از من بیشتر مست و بود مثل اینکه تهیونگ خونه نبود و ما تا ۳ ساعت باهم حرف زدیم اخرش جونگ کوک خیلی مست کرده بود یسری حرف راجب اینکه پدرش چقدر مادرش اذیت میکرده زد راستش حرفاش باعث شد بقض کنم ولی گریه نکردم بعدش داشت از خاطرات دبیرستانش تعریف میکرد بلند بلند میخندید راستش اولین بار بود میدیدم اون طوری بخنده و خیلی زیبا شده بود بعدش با دقت به صحبتاش گوش دادم و جونگ کوک پشت تلفن خوابش برد و مد همینجوری نگاهش میکردم تا اینکه تهیونگ اومد خونه تماسمون رو قطع کرد
جونگ کوک ویو:
از جلسه اومدم اوضاع اون طوری که انتظار داشتم پیش نرفت و خیلی خسته بودم و تهیونگ هم رفته بود رستوران و خونه خالی بود پس رفتم یه دوش گرفتم و اومدم و استیک سفارش دادم با مشروب و بعد از اینکه ۲ ، ۳ قولب خوردم به میا زنگ زدم و باهم حرف زدیم و من مست شدم سرم گیج میرفت و چرت و پرت میگفتم و خوابم برد
صبح شد:
__________________________
۳.۲k
۰۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.