این آخرین پارت امروز

این آخرین پارت امروز
امیدوارم خوشتون بیاد

سایه ی پشت سرم✨

رفتم داخل اتاقم و لباس های مدرسه را در آوردم و خوشگل ترین و دوست داشتنی ترین لباسم رو پوشیدم 💝💖
میز را چیدم و در همان هین پدرم از راه رسید.👏
خدارو شکر از گشنگی نمیمیرم🤲
همه دور میز جمع شدیم و برای غذا تشکر کردیم. شروع کردیم به غذا خوردن
ناهار که تموم شد باهم میز رو جمع کردیم و من رفتم داخل حیاط تا بسکتبال بازی کنم🏀
توپ را برداشتم و بازیکنان خیالی را دریبل دادم و پرتاب کردم 🏅
دوباره یک صدا گفت: وای عالی بود👏😍
به اطراف نگاهی انداختم کسی به غیر از من داخل حیاط نبود. فکر کردم این ماجرا رو به لیلی بگم و رفتم داخل خونه و گوشیم رو از روی مبل بر داشتم تا به لیلی زنگ زدم دوباره صدا گفت: نگو بهتر نگی☹️
عجیب بود پرسیدم:تو کی هستی؟
آروم داخل گوشم گفت :هیس بخواب.✨
روی مبل خوابم برد خواب می دیدم::
دختری با مو های سفید به من گفت: هایلی من روح درون مدرسه ام🎃به من بگو نیا
ترسیدم😰 ،عجیبه😓 ،نمیشه 😥،روح مدرسه🫣 ،مسخرس 😅،امکان ندارد☹️،
من:روح دیگه چیه؟😰
از خواب پریدم و همش در ذهنم این کلمات بود؛ امکان نداره، هم چین چیزی نیست، نمشی چرا با من حرف بزنه بی خیال😨

و برای امروز کافیه
بای
دیدگاه ها (۶)

امروز از خوشگلم پست میزارم

عشق منعاشق من

ادامه ی داستان رو گذاشتمبازم نظر بدید☺️سایه ی پشت سرم✨یکی از...

آخییییی

موضوع:وقتی فکر می‌کنی دوستت ندارهپارت ۲_باشه برو دستاتو بشور...

#Gentlemans_husband#The_End_of_season_two#part_240بهم نگاهی ...

Part ¹²⁷ا.ت ویو:با صدای جونگ کوک از فکر بیرون اومدم..ا.ت:چیز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط