حسیناززبانحسین

#حسین_از_زبان_حسین
#قسمت_پنجم


✍گفتگو با عمر💫

نوجوان بودم که خلیفه دوم را بر بالای منبر رسول خدا صلی الله علیه و آله دیدم. روز جمعه بود و او خطبه نماز جمعه را می خواند.

🌱 به سوی عمر بن خطاب از منبر بالا رفتم و به او گفتم 👇

🔶 از منبر پدرم فرود آی و از منبر پدرت بالا برو!

🔷 عمر به من گفت: پدرم منبری نداشت.

🔸 و مرا کنار خود نشاند و چون فرود آمد، مرا به خانه اش برد و به من گفت🙈

🔷 پسر عزیزم! چه کسی این را به تو آموخته است؟

🔶 گفتم: هیچ کس آن را به من نیاموخته است.

🔷 عمر گفت: پسر عزیزم! کاش نزد ما می آمدی و با ما رفت و آمد داشتی.


🔸 روزی به خانه اش رفتم و او با معاویه خلوت کرده بود. پسر عمر، جلوی در بود و به او اجازه ورود ندادند. من نیز بازگشتم.

🔷 عمر، بعد مرا دید و به من گفت: پسر عزیزم! ندیدم نزد ما بیایی.

🔶 گفتم: آمدم؛ ولی تو با معاویه خلوت کرده بودی و وقتی دیدم پسرت را باز گرداندند، بازگشتم.

🔷 عمر گفت: تو از عبد الله، پسرم، به اجازه داشتن سزاوارتری و آن چه بر سر ما می بینی، خدا رویاند و سپس شما رویانده اید.

🔸 و دستش را روی سرش گذاشت.

🌱 منبع 📚 تاریخ دمشق / جلد ۱۴ /صفحه ی ۱۷۵

#یارب_به_فضل_واحسان_تغییرده_قضارا #و_أکثروا_الدعاء_بتعجیل_الفرج_فإن_ذلک_فرجکم #بخوان_دعای_فرج#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است#حیا#حجاب#اللهم_لعن_سقیفه#اللهم_لعن_الجبت_و_الطاغوت #با_ادب_باشیم #صلوات #مناجات #زندگی_خوب #انتقام_سخت #رمضان #عکس_نوشته #بخون #تلنگر #مهدویت #فاطمیه #مذهبی #شهادت #شهدا #محرم #غدیر #ولایت #امامت #قرآن_کریم #برائت #تولی #ظهور #دعای_فرج #هنر_زندگی #اهل_بیت #ثقلین #رافصی#علمدار_نیامد #اربعین #زیارت #فرهنگی #تربیتی #ویسگون #نور #ظلمت #وحدت #حدیث #شبهه#ashura #ما_بیخیال_سیلی_مادر_نمیشویم #علی_علی
🆔@bagheban
دیدگاه ها (۱)

#حسین_از_زبان_حسین#قسمت_پنجم✍گفتگو با ابوسفیان💫شنیده بودم که...

#سقای_آب_و_ادب#قسمت_پنجم✍عباسِ مواسات:🌱 عباس، چشمی به سوی خی...

#حسین_از_زبان_حسین#قسمت_پنجم🔶 در دلم دردی جگر سوز نهفته است ...

#حسین_از_زبان_حسین#قسمت_پنجم🌱 روی به سوی قبر رسول خدا صلی ال...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۶

🔰 آن شب، شیفتۀ دین پدر شدم!📝 (خاطرهٔ فرزند آیت الله حائری شی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط