من برای یک بازی جدید

من برای یک بازی جدید
آنچنان خسته ام
که به هر سو نگاه می کنم
آدمها مدام روی مغزم رژه می روند
و جای قدمهایشان روی سرم
خودنمایی می کند
این بار تن به بازی نداده باخته ام
دیدگاه ها (۵)

به عدالت جهانبه آدمها تکیه مکنهمه مثل همندفقط اسمهای مختلفی‌...

من بہ آمدنت دل خوشم ...ورنہ؟این دنیایے کہ من میبینم؛بے ارزش ...

ﭼه دلفریب گشته ای #مرداد جاننه تمام میشوینه دلت ارام میگیردب...

گفتی "دوستت دارم" و من به خیابان رفتمفضای اتاق برای پرواز کا...

_درخت باشم ... یک‌ گوشه ی این دنیای بزرگ افتاده باشم تنهای ت...

"سرنوشت "p,32..ویو بعد از شام ا/ت *.بعد از شام جیمین با ماشی...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط