و تازه اینکه اخلاص مورد نظر است چنین است دراخلاص مخفیانه
و تازه اینکه اخلاص مورد نظر است چنین است دراخلاص مخفیانه ذکر و دعا را خواندن بهتر از این است که تجاوز حدود کرد و عامل آزار و اذیت در دعا خوانی و ذکر خوانی شد می باشد. و بسیار علم گوهر بار است چنین که علم با عشق و عشق با علم باید باشد به طوری که با پشتوانه ی ملاک و امتدادش باشد و چنین که همانا علم تکثری می تواند الهی باشد اگر عقل معرفت و درحساب ملاک مبنا آن باشد می باشد و تازه اینکه علم و ادب و اخلاق و عشق همانا اینان انسانی می باشند چنین است که دو شخصیت باید داشت هم خود مسلط برخود هم شخصیتی درمقابل دشمنان معدود لله خشن مقدس و بقیه دشمنان مدارا و شخصیتی دیگر درمقابل دوستان مروت باشد و محبین لله عشق مقدس باشد می باشد اما آن دوشخصیت روانی بیمارگونه که یک لحظه فلان یک لحظه آن فلان که توهم زده است نباشد چنین که همانا شما باید این مسئله را جدی بگیرید و علم گرانبها است حتی اگر عالم از آن دست کشید شما دست نکشید یک قطره از علم آموختن برابر است با نجات همه ی انسانها است چنین است که علم بسیار گرانبها است نه طلا بلکه (تمثیلا) خدای ارزش است چنین است که علم بیاموزید و علم بیاموزانید چنین است بین علوم فیزیک و نجوم را تقویت کنید چون بخش بیشتر وسیع عالم علم از این بهره می برد چنین است که تازه از نور و زمان بهره بگیرید برای سفر به آسمان بالاتر میباشد تا بتوانید اکسیر عمر بیاورید چنین است که از آسمان ششم نمی توان بالاتر رفت می باشد چنین است که علم و دانش را تاکید فراوان می کنم چنین است که علم درراه الهی و انسانی باید باشد نه درراه شرارت مگر برای جنگ چنین است که آنجا مجبور می باشد "و تازه چنین است که این کتاب را تاکید می کنم راز اختلاف نیفتادن درآن جریانی گرفتن این کتاب است" چنین که می توانید که جامع و جریانی بگیرید تا که بتوانید پیش بروید می باشد.که اسلام بسیط نام دیگر این کتاب است می باشد.
آسمان اول از جنس دایره ها جسمی متراکم داغ پخش است که ۰۱% عالم را گرفته اند که ستاره می باشند و آسمان دوم دایره ها موازی است که ۰۵% عالم را گرفته و جسمی رشته ای است که هرکدام کیهان است ما داخل یک بدن انسان قرار داریم و خود انسانیم و خداوند ما را به خوشترین حساب و اشرف مخلوقات خلق کرد و آسمان سوم چون بین حق و باطل است دچار دگرگونی و انفجار های متعدد است و ۲۵% عالم را فراگرفته است و حالتش تعدد فروان است و چسبان و جدا است و زنجیر و منفصل است نیروی زمان و نور اینان را بین هم نگه داشته است که هر زنجیر و منفصل خود حتی میلیاردها جهان موازی است چنین است که این آسمان سوم است و آسمان چهارم ۴۶% عالم را گرفته است جامع نور مادی (که ذرات عظیم نورانی) است چون آنقدر جامع آسمان سوم است که هرکدام یک ذرات شده و حرکتی ازخود معمولا دارد و نورانی می شود اما زمان هرچه بالاتر می روید تند تر و گذر طی بیشتر برای ما می شود و دراینجا روح مسیحیای (در دی ن آ) قرار دارد چنین است که آسمان پنجم همانا آنقدر جامع ذرات عظیم است که مایع ای شده و خیس و آب است و مکان سلولی عظیم است چنین است که ما دردنیا داخل یک بدن انسان قرار داریم و خود انسانیم می باشد و آسمان پنجم ۵۴% عالم را گرفته است و دست آخر آسمان ششم یک انسان و کالبد انسان است که نمی تواند از آن دیگر خارج شد شاید داخل اتم ها چنین باشد می باشد هرکدام را طی کردن طی کردن عالمی از خود باشد شاید که خودمان را دیدار کنیم ! اما همه اینان دنیا است و آخرت از هیچ کدام از اینان نیست و برسر آن قرار دارد می باشد همانا آنجا که دسترسی دنیا نباشد می باشد و هم این هم آسمان اول و دوم وسوم وچهارم و پنجم وششم که همگی مال دنیا می باشند پس ازآن در آخرت شش جثه انسان محاکمه باید بشوند که یکی ازجثه ها ما هستیم می باشد پس ما مرکز عالم هم نیستیم هم هستیم و نیستیم از آن جهت که جثه های دیگر موجود است و هم موجودات دیگر همسان خود موجود است و هستیم ازاین جهت که انسانیم پس خداگونه فطرت ما است واشرف مخلوقاتیم می باشد پس خود را مرکز عالم هم بگیرید هم نگیرید ازآن جهت بگیرید که اشرف مخلوقاتید و همه ی دنیا به انسان برمی گردد از این جهت نگیرید که مثل شما پر جثه تر از شما نیز است می باشد پس هم مرکز عالم می باشید درکل هم درجزئیات نه شما مثل بقیه میباشید چنین بگیرید که هدایت می شوید ای انسان تو هم مرکز جهانی هم مرکز جهان نیستی میباشد پس خودت را همه چیز بگیر برای صعود و خودت را همه چیز نگیر برای بی تکبری باشد چنین است که دنیا است که توایی چنین است که همانا این است که تو از یک کوه هم کمتری که درهمان حال عالم برای تو انسان خلق شد باشد. چنین است که هدایت الهی ودین اسلام چنین باشد فقط که تفکیک پذیری باید داشت می باشد تا بتوان منظور شناس از دوحالت متضاد به ظاهر بود چنین است که همانا ک
آسمان اول از جنس دایره ها جسمی متراکم داغ پخش است که ۰۱% عالم را گرفته اند که ستاره می باشند و آسمان دوم دایره ها موازی است که ۰۵% عالم را گرفته و جسمی رشته ای است که هرکدام کیهان است ما داخل یک بدن انسان قرار داریم و خود انسانیم و خداوند ما را به خوشترین حساب و اشرف مخلوقات خلق کرد و آسمان سوم چون بین حق و باطل است دچار دگرگونی و انفجار های متعدد است و ۲۵% عالم را فراگرفته است و حالتش تعدد فروان است و چسبان و جدا است و زنجیر و منفصل است نیروی زمان و نور اینان را بین هم نگه داشته است که هر زنجیر و منفصل خود حتی میلیاردها جهان موازی است چنین است که این آسمان سوم است و آسمان چهارم ۴۶% عالم را گرفته است جامع نور مادی (که ذرات عظیم نورانی) است چون آنقدر جامع آسمان سوم است که هرکدام یک ذرات شده و حرکتی ازخود معمولا دارد و نورانی می شود اما زمان هرچه بالاتر می روید تند تر و گذر طی بیشتر برای ما می شود و دراینجا روح مسیحیای (در دی ن آ) قرار دارد چنین است که آسمان پنجم همانا آنقدر جامع ذرات عظیم است که مایع ای شده و خیس و آب است و مکان سلولی عظیم است چنین است که ما دردنیا داخل یک بدن انسان قرار داریم و خود انسانیم می باشد و آسمان پنجم ۵۴% عالم را گرفته است و دست آخر آسمان ششم یک انسان و کالبد انسان است که نمی تواند از آن دیگر خارج شد شاید داخل اتم ها چنین باشد می باشد هرکدام را طی کردن طی کردن عالمی از خود باشد شاید که خودمان را دیدار کنیم ! اما همه اینان دنیا است و آخرت از هیچ کدام از اینان نیست و برسر آن قرار دارد می باشد همانا آنجا که دسترسی دنیا نباشد می باشد و هم این هم آسمان اول و دوم وسوم وچهارم و پنجم وششم که همگی مال دنیا می باشند پس ازآن در آخرت شش جثه انسان محاکمه باید بشوند که یکی ازجثه ها ما هستیم می باشد پس ما مرکز عالم هم نیستیم هم هستیم و نیستیم از آن جهت که جثه های دیگر موجود است و هم موجودات دیگر همسان خود موجود است و هستیم ازاین جهت که انسانیم پس خداگونه فطرت ما است واشرف مخلوقاتیم می باشد پس خود را مرکز عالم هم بگیرید هم نگیرید ازآن جهت بگیرید که اشرف مخلوقاتید و همه ی دنیا به انسان برمی گردد از این جهت نگیرید که مثل شما پر جثه تر از شما نیز است می باشد پس هم مرکز عالم می باشید درکل هم درجزئیات نه شما مثل بقیه میباشید چنین بگیرید که هدایت می شوید ای انسان تو هم مرکز جهانی هم مرکز جهان نیستی میباشد پس خودت را همه چیز بگیر برای صعود و خودت را همه چیز نگیر برای بی تکبری باشد چنین است که دنیا است که توایی چنین است که همانا این است که تو از یک کوه هم کمتری که درهمان حال عالم برای تو انسان خلق شد باشد. چنین است که هدایت الهی ودین اسلام چنین باشد فقط که تفکیک پذیری باید داشت می باشد تا بتوان منظور شناس از دوحالت متضاد به ظاهر بود چنین است که همانا ک
۸۶.۸k
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.