و تازه یاد شهدا را حفظ کنید اینان درامتداد یار امام می با
و تازه یاد شهدا را حفظ کنید اینان درامتداد یار امام می باشند و بهشت مال مسلم هایی همچون شهید مرتضی آوینی ها است می باشد. و تازه اینکه دانسته شود همانا وسط محض که وسط مبنا باشد نه وسط دراخلاق و عمل این وسط باطل است و وسط وسط محض و مطلق باید بود به طوری که مطلق که بیشتر باشد و وسط خود کم و بیش یا بازه است پس اینکه بازه ای از مطلق تا وسط رفت و اندکی وسط محض است رفته شود می باشد و پس مطلق درملاک انسانی تفاوتش با مطلق متخلف همانا همین است که مطلق متخلف بازه اش تا کف مرز درملاک انسانی امتداد نمی یابد و نمی دهد چنین است که همانا به "و..." این کتاب نمی رسد ویا نمی پذیرد^چنین است که ما این کتاب را داده ایم حال نمی پذیرید (همانا) حجت نپذیرفتید^ می باشد.
و تازه اینکه دانشمندان را خداوند حفظ کند که درراه حق با درحساب ملاک قدم برمی دارند آنان سران ما می باشند و ما از آنان باید بیاموزیم و این آموختن است از صحیح میباشد و تازه اینکه عشق و عاشقانه با پشتوانه ی ملاک زیباست می باشد و تازه اینکه عیان همه مخلوق خدایند و همه عیان عالم جلوه ی منظر حق تعالی است می باشد و تازه اینکه همانا عین نشان نیست اما همانا قصد این است که بتوان دسترسی بهتر به آنچیزی که دسترسی دور است باشد و یعنی برای پیرویی از آن و مقید از آن باشیم چنین است که عین حق پس از اثبات شرح این کتاب همانا رهبر می باشد چنین است که این کتاب ارزش آن چون اثبات است همانا مهم تر ازخود مسئله درمقدم است اما وقتی به مسئله رسید خود مسئله که از اثبات آن برآمده برتر از خوداثبات می شود لیکن رهبر دستور داد خلاف این کتاب معمولا نباید درکل بدهد و چون بدهد حتما رهبری خطا رفته است اما مطابق با امام عصر (عج) است دیگر آنجا اصلا مغایر اثبات این کتاب از روی ثابت نمی شود که بعد مطابقت بخواهیم کنیم مگر اینکه آنکه چند مهدی مدعی ظهور و آن کاذب باشد چنین است که همانا رهبر راهش کج است چه مرده چه زنده اش راهش را از درستی می رفت ویا برود چنین است که همانا امام عصر (عج) اصلا نمی گوید این کتاب کنار بگذار و رهبر هم بگوید کنار بگذار خطا می رود پس به طور کلی این کتاب حجت است و نائب امام عصر (عج) هم غلط می کند از این کتاب نافرمانی کند می باشد وتازه نوشتن تثبیت گفتن است پس نوشتن لازم است می باشد. و تازه شیطان نیست مگر عقل از مبنا عشق یا عقل از شان عشق گرفتن می باشد چنین عقلی منفور است مگر آن عشق شان نباشد و عقل درروال تکلیف مبنا باشد و تازه اینکه دشمن عقل از عشق دارد و جنگ اصلا با همین است و جنگ با وسط محض است این شیطان است که با آن باید جنگ شود و تمام بدی ها است و باید تمام خون و کشتار و قلم و هرچه برسرش بریزد و نابودش کند چنین عقل از عشق حاکم و سیطره بر زمانه انسانی است که ابلیس حکومت داشته است که چنین عقل از عشق باید منع شود و چنین کسی پیرو ابلیس است و پیرو ابلیس دشمن درجه صفرم ما است اینان ^مرگ^ و خون و هرچه برسرشان می ریزیم چون عقل انسانی برای اینان درمصادف نداریم و کشتار عظیم انجام می دهیم آنچنان که جسدشان با دیگر اجساد ترکیب شود و اینان که آزاده شده اند را کنترل کنید و چنان حکم می دهیم که خدا مغایر (همیشه منظور درتمثیل) هم ساقط شود و حکم مرگ خدا مغایر را بخوانیم چنین تا اینقدر مطمئن حقانیت خدا ما می باشیم چنین است که کشتار عظیم از وسط محض داران انجام می دهیم چنانکه رحم نشود حتی به پدر و مادر آنان چنین است که همانا وسط محض خودشیطان است میباشد.
(و تازه اینکه همانا در تمثیلات : قبل ازظهور گرگ و میش ازاین کتاب شود راست است و هم گرگش با ما است هم میش آن اما قوچ جبهه اش پیروز باید بشود و اینکه این قوچ با پشتوانه ی ملاک مقبول است و وسط محض مقبول نیست اما وسط با پشتوانه ی ملاک و امتدادش مقبول است پس قوچ ذاتی دشمن ما است اما قوچ سیرت با میش میانه ذاتی مقبول است وگرنه میش که بازه نیست که بازه اش به کف مرز سیرت قوچ امتداد برود همانا میش حسی و عینی است و دراصالت یا درروال تکلیف میش پایین تر است هرچند صورت و درحس بالاتر به نظر برسد که این میش دجال است وگرنه همین قوچ سیرت با میش میانه ذاتی می تواند غالب شود وگرنه همین است که اینگونه صلح پیروز است اما دشمن ما قوچ سیرت را قوچ ذاتی می گیرد چنین است که وسط محض می شود و باطل افتاده است که این جامع حکومت ابلیس ماتریالیست جمع است و ماتریالیست است که بر جهان(چه گفته شود چه گفته نشود همانا منظور آخرالزمان)حکمرانی میکند و این تفکر ابلیس است که همانا جنگ ما با همین ها است)و تازه دشمن ما فقط دشمن خاکی نیست دشمن انسانیت و دشمن خدا نیز می باشد و تازه که اینکه وسط محض خطرناک است نه صوری بلکه دراصالت اینان که وسط محض دارند بنابر این می باشند : ابلیس و یکسری یاران سیدخراسانی که وسط محض دارند ام
و تازه اینکه دانشمندان را خداوند حفظ کند که درراه حق با درحساب ملاک قدم برمی دارند آنان سران ما می باشند و ما از آنان باید بیاموزیم و این آموختن است از صحیح میباشد و تازه اینکه عشق و عاشقانه با پشتوانه ی ملاک زیباست می باشد و تازه اینکه عیان همه مخلوق خدایند و همه عیان عالم جلوه ی منظر حق تعالی است می باشد و تازه اینکه همانا عین نشان نیست اما همانا قصد این است که بتوان دسترسی بهتر به آنچیزی که دسترسی دور است باشد و یعنی برای پیرویی از آن و مقید از آن باشیم چنین است که عین حق پس از اثبات شرح این کتاب همانا رهبر می باشد چنین است که این کتاب ارزش آن چون اثبات است همانا مهم تر ازخود مسئله درمقدم است اما وقتی به مسئله رسید خود مسئله که از اثبات آن برآمده برتر از خوداثبات می شود لیکن رهبر دستور داد خلاف این کتاب معمولا نباید درکل بدهد و چون بدهد حتما رهبری خطا رفته است اما مطابق با امام عصر (عج) است دیگر آنجا اصلا مغایر اثبات این کتاب از روی ثابت نمی شود که بعد مطابقت بخواهیم کنیم مگر اینکه آنکه چند مهدی مدعی ظهور و آن کاذب باشد چنین است که همانا رهبر راهش کج است چه مرده چه زنده اش راهش را از درستی می رفت ویا برود چنین است که همانا امام عصر (عج) اصلا نمی گوید این کتاب کنار بگذار و رهبر هم بگوید کنار بگذار خطا می رود پس به طور کلی این کتاب حجت است و نائب امام عصر (عج) هم غلط می کند از این کتاب نافرمانی کند می باشد وتازه نوشتن تثبیت گفتن است پس نوشتن لازم است می باشد. و تازه شیطان نیست مگر عقل از مبنا عشق یا عقل از شان عشق گرفتن می باشد چنین عقلی منفور است مگر آن عشق شان نباشد و عقل درروال تکلیف مبنا باشد و تازه اینکه دشمن عقل از عشق دارد و جنگ اصلا با همین است و جنگ با وسط محض است این شیطان است که با آن باید جنگ شود و تمام بدی ها است و باید تمام خون و کشتار و قلم و هرچه برسرش بریزد و نابودش کند چنین عقل از عشق حاکم و سیطره بر زمانه انسانی است که ابلیس حکومت داشته است که چنین عقل از عشق باید منع شود و چنین کسی پیرو ابلیس است و پیرو ابلیس دشمن درجه صفرم ما است اینان ^مرگ^ و خون و هرچه برسرشان می ریزیم چون عقل انسانی برای اینان درمصادف نداریم و کشتار عظیم انجام می دهیم آنچنان که جسدشان با دیگر اجساد ترکیب شود و اینان که آزاده شده اند را کنترل کنید و چنان حکم می دهیم که خدا مغایر (همیشه منظور درتمثیل) هم ساقط شود و حکم مرگ خدا مغایر را بخوانیم چنین تا اینقدر مطمئن حقانیت خدا ما می باشیم چنین است که کشتار عظیم از وسط محض داران انجام می دهیم چنانکه رحم نشود حتی به پدر و مادر آنان چنین است که همانا وسط محض خودشیطان است میباشد.
(و تازه اینکه همانا در تمثیلات : قبل ازظهور گرگ و میش ازاین کتاب شود راست است و هم گرگش با ما است هم میش آن اما قوچ جبهه اش پیروز باید بشود و اینکه این قوچ با پشتوانه ی ملاک مقبول است و وسط محض مقبول نیست اما وسط با پشتوانه ی ملاک و امتدادش مقبول است پس قوچ ذاتی دشمن ما است اما قوچ سیرت با میش میانه ذاتی مقبول است وگرنه میش که بازه نیست که بازه اش به کف مرز سیرت قوچ امتداد برود همانا میش حسی و عینی است و دراصالت یا درروال تکلیف میش پایین تر است هرچند صورت و درحس بالاتر به نظر برسد که این میش دجال است وگرنه همین قوچ سیرت با میش میانه ذاتی می تواند غالب شود وگرنه همین است که اینگونه صلح پیروز است اما دشمن ما قوچ سیرت را قوچ ذاتی می گیرد چنین است که وسط محض می شود و باطل افتاده است که این جامع حکومت ابلیس ماتریالیست جمع است و ماتریالیست است که بر جهان(چه گفته شود چه گفته نشود همانا منظور آخرالزمان)حکمرانی میکند و این تفکر ابلیس است که همانا جنگ ما با همین ها است)و تازه دشمن ما فقط دشمن خاکی نیست دشمن انسانیت و دشمن خدا نیز می باشد و تازه که اینکه وسط محض خطرناک است نه صوری بلکه دراصالت اینان که وسط محض دارند بنابر این می باشند : ابلیس و یکسری یاران سیدخراسانی که وسط محض دارند ام
۱۲۳.۹k
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.