بغل کرد

ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﯼ
ﻟﻄﻔﺎ ﻣﺮﺍ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺑﺒﻮﺱ!
ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ
ﻣﺜﻼ ...
ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ بغل کردﻥ
ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺻﺪﺍی نفس هاین ﺷﻨﯿﺪﻥ
ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ موهایت را نوازش کردن
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﻭﺍﺧﺮ ...
ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﻮ ﺷﺪﻥ ...
دیدگاه ها (۱)

همیشهبه انتهای کوچه که می رسمصدای زمزمه ی تورا،ازتراس می شنو...

طعم لبهایت عوض شدهنه نهلبهای من تلخ شدهحتی نوشیدن شربت بهار ...

تا بحال کسی رابه اندازه ای دوست داشته ایکه نخواهی خوابش رابی...

آدمها به همان خونسردی که آمده اندچمدانشان را می بندندو ناپدی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط