مقصد نا معلوم
مقصد نا معلوم
پارت ۱۸
دیانا:
رفتیم آماده شدیم
ارسلان چه جیگری شده بود
وجدان:نه بابا
دیانا:خفه
وجدان:خب بگو من وجدانتم
دیانا:نه خدایی بچمو نگا چه خوشکل شده
وجدان:زرشک بچت
دیانا:ببند وجی جون
ازسلان:خوردی منو
دیانا:ها
ارسلان: می دونم خوشتیپم ولی منو نخور بزار واسه بقیه
دیانا:زرشک سقف ریزش کرد
همه بچه ها از اول تا آخر بحثشون داشتن میخندیدن
ارسلان:تلفنم زنگ خورد با اسمی که دیدم رنگم پرید
پارت ۱۸
دیانا:
رفتیم آماده شدیم
ارسلان چه جیگری شده بود
وجدان:نه بابا
دیانا:خفه
وجدان:خب بگو من وجدانتم
دیانا:نه خدایی بچمو نگا چه خوشکل شده
وجدان:زرشک بچت
دیانا:ببند وجی جون
ازسلان:خوردی منو
دیانا:ها
ارسلان: می دونم خوشتیپم ولی منو نخور بزار واسه بقیه
دیانا:زرشک سقف ریزش کرد
همه بچه ها از اول تا آخر بحثشون داشتن میخندیدن
ارسلان:تلفنم زنگ خورد با اسمی که دیدم رنگم پرید
۲.۵k
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.