ولادتحضرتزهراسلاماللهعلیها

#ولادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها

✍پیامبر شتابان به سرای«خدیجه» آمد.

آن بانوی بزرگ می‌گوید:🔰🔰

♦️من دیگر با تنهایی خو گرفته بودم.
از این رو هنگامی که شب فرامی رسید، سرم را می‌پوشانیدم و پرده‌ها را می‌انداختم و پس از نماز و بستن درب خانه، چراغ را خاموش می‌کردم و در بستر خویش می‌آرمیدم.


🔹آن شب درست میان خواب و بیداری بودم که بناگاه پیامبر محبوب، در خانه را به صدا درآورد.

📝خدیجه میگوید:
صدا زدم چه کسی حلقه ی در خانه ای را می‌کوبد، که جز «محمد» نباید دیگری باشد؟

🖍 پیامبر با نوای دلنشین و لحن آرام بخش و زیبایش فرمود: خدیجه! منم «محمد»، درب را باز کن،

✍خدیجه می‌گوید: در اوج شادمانی از آمدن پیامبر، برخاستم و درب خانه را گشودم و پیامبر وارد خانه شد.

👈آن حضرت روشش اینگونه بود که پس از ورود به خانه، ظرف آبی می‌طلبید و وضو می‌ساخت و دو رکعت نماز می‌خواند و پس از نماز به بستر می‌رفت.
👈 اما آن شب آب نخواست و آماده ی نماز نشدو بلافاصله به بستر رفت

💎آنگاه حضرت «خدیجه» سوگند یاد می‌کند که:
به خدایی که آسمان بلند را برافراشت و آب را از زمین جوشانید و جاری ساخت که آن شب هنوز پیامبر خدا از کنار من دور نشده بود که سنگینی وجود و حضور گرانمایه ی دخت سرفرازم «فاطمه» را در سازمان وجود خود حس کردم...
🌺🌺🌺🌺
دیدگاه ها (۱)

#ولادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیهااز این روایت نکاتی چند دریاف...

#ولادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها📜 امتیازی شگرف 🔰🔰🔰✍از امتیاز...

#ولادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیهاغذای بهشتی🍎🍒🍇🔰🔰🔷پیامبر از فر...

#ولادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیهایا زهرا (س)هر که با زهراست ا...

مکاشفه:روزی میرسد که فقط دوساعت آب باشه نزدیک خواهیم دیددیدم...

مکاشفه:دیدم مردی با عبا و کلاه کیپا(کلاه یهودیان) مرا ندا دا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط