دختر بازیگوش من

part: 21
«راوی»
هانول: سوا جان عزیزم.
سوا که تازه متوجه شده بود با استرس رو به هانول کرد و گفت.
سوا: بله چشم الان میرم.
سوا و هانول هر دو بلند شدن و به سمت اشپزخانه رفتن که با لیلی مواجه شدن که درحال خوردن بستنی ای بود که جیمین برایش خریده بود .....سوا که درحال ریختن قهوه ها در فنجان لب بود زد.
سوا: هانول میشه کمکم کنی.
هانول لبخندی زد و با گفتن حتما به سمت سوا اومد....به کمک هم قهوه هارو در فنجان ریختن سوا که میخواست سینی قهوه رو ببره هانول با خنده. اروم گفت.
هانول: سوا جان چیزی یادت نرفته.
دختر با تعجب پرسید.
سوا: چی؟
هانول: یعنی نمیخوایی توی قهوه ی اقا داماد نمک و فلفل بریزی؟
سوا خنده ای کرد و گفت.
سوا: هانول دیوونه شدی بیچاره گناه داره.
هانول: گناه نداره منم برای تهیونگ همین کار رو انجام دادم ولی جالب اینجاست که اصلا واکنشی نشون نداد.
سوا: اوکی.
هانول سریع نمک و فلفل رو اورد و اروم گفت.
هانول: خودت مقدارش رو انتخواب کن و بریز.
سوا خنده ای سر داد و گفت.
سوا: باشه.
دختر مقدار زیادی از نمک و مقدار زیادی از فلفل رو داخل اولین فنجان ریخت، اروم و با خنده لب زد.
سوا: وای هانول خیلی دوست دارم واکنشش رو ببینم.
هانول: باشه من میرم توهم بعد بیا.
سوا: اوکی.
هانول رفت سوا هم چند ثانیه بعد اومد بیرون اول به سمت تهیونگ رفت بعد جیمین بعد هانول و دو خواهر و در اخر به سمت جونگ کوک رفت طبق خواسته اش فنجانی که داخلش نمک و فلفل ریخته بود رو برداشت...وقتی سینی خالی شد سوا به سمت اشپزخانه رفت و سینی رو گذاشت روی میز و برگشت به سالن سپس به سمت برادرش رفت و کنارش نشست که تقریبا 5 دقیقه ای گذشت که تهیونگ گفت.
تهیونگ: قهوه هاتون رو بخورید سرد میشه.
همه فنجان هایشان رو برداشتن، جونگ کوک همین که خواست فنجان رو برداشت یونا با خنده گفت.
یونا: داداش جون مراقب باش.
جونگ کوک که با تعجب داشت بهش نگاه میکرد لب زد.
جونگ کوک: منظورت چیه؟
یونا: نمیدونم کلی گفتم.
جونگ کوک برای تایید حرف یونا سرش رو تکان داد و فنجان را به لب رساند نیمی از قهوه رو خورد که شروع کرد به سرفه زدن که اهالی جمع شروع کردن به خندیدن جونگ کوک که هنوز داشت سرفه میکرد سوا بلند شد و زود رفت سمت اشپزخانه از کمد یک لیوان برداشت و سریع از دستگاه آبسردکن لیوان را اب کرد از اشپزخانه بیرون اومد و به سمت جونگ کوک رفت سپس لیوان رو دست جونگ کوک داد و زیر لب اروم جوری که فقط
جونگ کوک صداش رو بشنوه نجوا کرد.
سوا: متاسفم.
جونگ کوک مقابل جواب داد.
جونگ کوک:انتقامم رو ازت میگیرم.
دیدگاه ها (۱)

دختر بازیگوش من

یعنی کی؟

چرا حمایت نمیکنید 😫😫😫لایک ها خیلی کمهههههههههههههههههههههههه...

تولدت مبارک لیدی💜🥳

ادامه پارت قبل صاف ایستاد و لیوان رو از جونگ کوک گرفت بعد از...

black flower(p,238)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط