دلم یک آدم غریبهی امن و آرام میخواهد

دلم یک آدمِ غریبه‌ی امن و آرام می‌خواهد،
وَ پذیرنده، و شنونده، و پناه دهنده ...
کسی که قضاوتم نکند و فقط گوش کند. کنجکاو نشود، بیشتر نپرسد، سرزنش نکند، دلیل نخواهد.
دلم نگاهی بیگانه اما گرم می‌خواهد
یک دوستیِ عمیق ولی کوتاه
یک همنشینیِ سالم اما بدون ادامه.
یک نفر که انگار مرا از جنگل سرد و تاریکی که در آن گم شده‌ام نجات بدهد، به کلبه‌ی دنج و گرم خودش ببرد، برایم چای بریزد و بی‌آنکه بپرسد چرا و از کجا می‌آیم، مقابلم بنشیند، حرف‌های مرا بشنود و شانه‌های مرا برای تسکین بفِشارد و حالم که خوب شد، نپرسد کجا؟ فقط راه خیابان را نشانم بدهد، در آغوشم بگیرد و برایم آرزوهای خوب کند و از او که دور شدم، احساس کنم خدا را در کالبد یک انسان ملاقات کرده‌ام که اینقدر آرامم...

#𝑯𝒂𝒛𝒓𝒂𝒕𝒆𝑬𝒔𝒉𝒈𝒉
#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉
دیدگاه ها (۳)

"جــــــــــاده" بهترین تسڪین است ...آدمـ تمامِـ دردهایش راف...

خیلی سال پیش از یکی پرسیدم بزرگ‌ترین اشتباهی که تو زندگی انج...

یاد بگیر وقتی نمی‌خوای کسی بمونه،به طرف حالی کنی که نباید بم...

اسفند، اردیبهشتی‌ترین حالتِ زمستان است... از همان ماه های خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط