شراب سرخ پارت ۹۲

شراب سرخ پارت ۹۲


#red_wine🍷 #red_wine🍷


یونگی: ممنون کیم..ما هر کاری از دستمون بر بیاد برای پیدا شدن ا.ت میکنیم توهم لطفا سالم اونو به خونه برگردون.
به زبان نیاوردم اما به یونگی قول دادم و با خودم عهد بستم که او امشب روی تخت خوابش میخوابد.
با سبقت گرفتن جئون از فکر بیرون آمدم ..
این پسر چقدر کله شق بود!
فشار پایم را روی پدال گاز بیشتر کردم..



من هم فورا از ماشین پیاده شدم و ساختمان کارخانه را بررسی کردم..این لعنتی ریزش داشت.
جئون گفت: لوکیشن‌ اینجا رو نشون میده!
جیمین با دیدن سوت و کور بودن اینجا با تردید پرسید:بنظرت مشکوک نیست کیم؟ اینجا خیلی بی سر و صداست..؟!
نامجون مهارت یا تجربه‌ای در این کار نداشت اما باز هم آمدنش برایم خیلی ارزشمند بود، گفت:توقع بمب بارون داشتی برادر من که کل شهر از جاشون با خبر شن..
بهرحال حق با جیمین بود یک چیزی اینجا مشکوک بود..
اینکه اینقدر تاریک و ساکت و بدون هیچ محافظی بود عجیب بود.
یونگی جلو امد ، به سمتش برگشتم و پرسیدم: مطمئنی ا.ت اینجاست..؟
یونگی با تعجب به صفحه لمسی دستش نگاه کرد و با اطمنیان گفت:سینگال گوشی ا.ت اینجا رو نشون میده..حتما داخله چرا نمیرین تو؟
خواستم جلو برم که جیمین دستمو گرفت و با شک و ترس گفت:تله نباشه کیم!
لایک کنید بعد برید بعدی