چندسالی است درگیر این بوده ام که اگر از کسی ناراحت بودم،
چندسالی است درگیر این بودهام که اگر از کسی ناراحت بودم، دلخوری داشتم به هرچی شبیه اینها، حرف بزنم، به او بگویم. ولی نتوانستم. آنقدر حرف نمیزنم که به خودم میآیم و میبینم فرسنگها از او دور شدهام، انگار که نگفتهها جادهای طولانی بینمان کشیده باشند.
حرف زدن دوای خیلی از دردهاست. حرف زدن، مشکل را حل میکند، که حتی اگر حل نکند هم کاری میکند بتوانی تمام کنی و مسیرت را جدا کنی. ما حرف نمیزنیم، ما میرویم، ناگهان، در سکوت، غریبانه..
و هیچ وقت، چیزی حل نمیشود...
حرف زدن دوای خیلی از دردهاست. حرف زدن، مشکل را حل میکند، که حتی اگر حل نکند هم کاری میکند بتوانی تمام کنی و مسیرت را جدا کنی. ما حرف نمیزنیم، ما میرویم، ناگهان، در سکوت، غریبانه..
و هیچ وقت، چیزی حل نمیشود...
۴.۳k
۲۱ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.