با تو گفتم که بسی شوق دیارت دارم

#با تو گفتم که بسی شوق دیارت دارم..
خنده کردی و بگفتی که منم قصد زیانت دارم!
حال دل ،عقل ، نگاهم دگر عادت دارند
فکر کردی دل من قصد شفاعت دارد؟
ننشین بر سر راهی که مسافر باشد
شاید اوهم دل خون دارد و زاعر باشد .ن _ باتو گفتم که بسی شوق دیارت دارم
دل بگوید که برای تب آغوش تو!زاعری خسته شدم قصد زیارت دارم #مهران_فرهادی
دیدگاه ها (۳)

#گفته بودی که تمامم غم آغوش تو بود!گفته بودم که قدمهای منم س...

#گفته بودی که تمامم غم آغوش تو بود!گفته بودم که قدمهای منم س...

از هوایی که جدیدست برایت،چه خبر؟پیش "او" بعد من از حال و هوا...

#نمایی از در قاپی همراه با امامزاده عبدالله #شوشتر

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط