رمان حامی:)
رمان حامی:)
پارت ۱۴ م
فرید:
میخندددد؟
حامیم:
چی بگم والا
فرید:
خب بیخیال برو بیرون
الان باید پیش زنت باشی
حامیم:
عهههه فریددددددد
فرید:
خب راست میگم دیگه...
حامیم:
خدایا ازت میخوام فریدو ادمکنی
فرید:
دلتم بخواد
حامیم:
ای باباااااا
منمیرم
فرید:
باش😂🤘
عسل:
حامیمممممممممممممممممممممممم
حامیم:
چی شدههه؟
عسل:
بیا ببین علیرضا چه کرده همرو دییوونه کرده
حامیم:
چی کرده؟
عسل:
غذا پختهههههه اونم چه غذاییی
حامیم:
وای افرین داداششششش
ماشالله بالاخره یاد گرفتی
پخت و پز کنی
علیرضا:
مرسیییی
اره دیگه قلقش داره دستممیاد😂
حامیم:
😂😂😂
فرید:
وای چه بو خوبی میاددد
علیرضا ترکوندی با این غذات
علیرضا:
وای مرسی بچه ها کاری نکردم که...
همه:
عهههه علیرضا
کاری نکردی؟؟؟
غذا پختی به این سختی
علیرضا:
باش 😅
همه:
افرینننن حالا شد
حامیم:
راستی افردا کنسرت دارم ساری......
عسل:
عه؟
خب اوکی
باهممیریم
حامیم:
باش
علیرضا:
وای حس میکنم غذامخوب نیست
عسل:
علیرضااااا
هرکیاینو بخوره بال درمیاره از بس خوشمزس بعد الان داری میگی خوشمزه نیستتتتتتتت
علیرضا:
نمیدونم بیاید بخورید بگید ببینم
خوشمزس یا نه...
بعد خوردن غذا..
هنه:
وای علیرضا
محشر شده بوددددد
علیرضا :
بچه ها.........
این داستان ادامه دارد...
پارت ۱۴ م
فرید:
میخندددد؟
حامیم:
چی بگم والا
فرید:
خب بیخیال برو بیرون
الان باید پیش زنت باشی
حامیم:
عهههه فریددددددد
فرید:
خب راست میگم دیگه...
حامیم:
خدایا ازت میخوام فریدو ادمکنی
فرید:
دلتم بخواد
حامیم:
ای باباااااا
منمیرم
فرید:
باش😂🤘
عسل:
حامیمممممممممممممممممممممممم
حامیم:
چی شدههه؟
عسل:
بیا ببین علیرضا چه کرده همرو دییوونه کرده
حامیم:
چی کرده؟
عسل:
غذا پختهههههه اونم چه غذاییی
حامیم:
وای افرین داداششششش
ماشالله بالاخره یاد گرفتی
پخت و پز کنی
علیرضا:
مرسیییی
اره دیگه قلقش داره دستممیاد😂
حامیم:
😂😂😂
فرید:
وای چه بو خوبی میاددد
علیرضا ترکوندی با این غذات
علیرضا:
وای مرسی بچه ها کاری نکردم که...
همه:
عهههه علیرضا
کاری نکردی؟؟؟
غذا پختی به این سختی
علیرضا:
باش 😅
همه:
افرینننن حالا شد
حامیم:
راستی افردا کنسرت دارم ساری......
عسل:
عه؟
خب اوکی
باهممیریم
حامیم:
باش
علیرضا:
وای حس میکنم غذامخوب نیست
عسل:
علیرضااااا
هرکیاینو بخوره بال درمیاره از بس خوشمزس بعد الان داری میگی خوشمزه نیستتتتتتتت
علیرضا:
نمیدونم بیاید بخورید بگید ببینم
خوشمزس یا نه...
بعد خوردن غذا..
هنه:
وای علیرضا
محشر شده بوددددد
علیرضا :
بچه ها.........
این داستان ادامه دارد...
۳.۲k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.