لبیک ای مولا

‍ 🍃 لبیک ای مولا🍃


ای پدرم :
زمانی که در لار مشغول خدمت بودم
یک شب در خواب دیدم که یک نفر جلیل القدری صورت نورانی و بشاش به من فرمود: حسین!
گفتم: لبیک ای مولا
فرمود: (که) نام توحسین است؟
گفتم: بلی.
فرمود:
تو صدای "هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرُنِی" را می شنوی؟
گفتم: بلی.
بعد از این خواب، دیگر خواب از چشمم پرید و به خواب نرفتم
و از آن شب به بعد عزم و اراده کردم به صدای حسین مظلوم تاریخ،ندای مثبت بدهم و به میادین نبرد و وادی نور و شرف و مردانگی بشتابم.
زمانی که روی تخت بیمارستان خوابیده بودم، به پدر و برادرم عرض کردم:
آیا راضی هستید من شهید بشوم؟
👈 پدرم با آرامی و متانتی خاص فرمود:
" إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون"َ
امیدوارم که بهتر بشوی.


✅ قسمتی از وصیت که در قالب خاطره بیان فرموده است.
🌷 شهید #حسین_مولایی
روستای #کشکو / شهر #اشکنان

یاران شهدایی را میهمان نمایید به👇
💠 سنگر شهدای والامقام شهرستان لامرد
🍃 @shohaday_lamerd
دیدگاه ها (۱)

هیچ تیری،بر پیکر شهید اصابت نمی کند مگر آنکه اول...ازقلب ماد...

‍ با سلام به پدر و مادر عزیزم و برادرانمو هر کس که میداند مس...

🕊 🕊 با یڪ تیر دو #نشان زدند #علے_اکبر رفتندو #علےاصغر برگشتن...

🍃 💔 @zzzohoor 💔 🍃 گفتم:یا صاحب الزمان بیاگفت: مگر منتظریگفت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط