Part25

ویو.کوک

رفتم تو خونه که دیدم ا.ت همونجوری خوابیده رو مبل بدون پتو هیی دختر من یروز نباشم چی سر خودت میاری صداش کردم بلند شد رف دستشویی اومدم یزره خونرو مرتب کنم که دیدم یـ عروسک خرسی و جعبه اینجاس تازه شیشه هم شکسته بود گیج شده بودم که همون لحظه صدای اتو شنیدم
+کوک جونگ کوک خوبی
÷هاا
+میگم خوبی چرا هرچی صدات میزنم جواب نمیدی هوممم
÷هیچی خوبم فقط اینا چین توضیح میدی
+اینا عااا چیزه دیشب که اومدم خونه شیشه شکست و این جعبه پرت شد تو خونه بعدشم که تو اومدی
÷مطمئنی چیز دیگه ای نیس
+اارع
÷مثلا اینکه عروسکه اشنا باشه یا چیز دیگه ای مثل سئوجون
+سئو سئوجون نه اونکه خیلی وقته رفته
÷باشه بریم صبحونه بخوریم گشنت نیس
+چرا اتفاقا خیلی گشنمه
÷پس بریم عشقم
+چی
÷عـ شـ قـ م مگه قبلا نمیگفتم
+نمیدونم بخاطر دیشب و این مـ
÷بهتره بریم عزیزم
+اا اره بریم



پرش زمانی به ساعت 5 و 30 دقیقه



سخنی از نویسنده:
این دو جوون عاشق نشسته بودن که زنگ خونه خورد و.........

+داشتیم فیلم میدیدیم که زنگ خونه خورد و پستچی یـ پاکت اورد واسمون کوک اومد در پاکتو باز کنه که تلفنش زنگ خورد باباش بود......
















فردا میزارم🥲✨
دیدگاه ها (۰)

Part26

Part27

17 هفته گذشته که پیجم به گا رفته🙂💔

Part24

پارت ۷۹ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۸۲ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط