چی شد یهو

'چی شد یهو ؟'
ما گیر کردیم ،
دیدی وقت سفر به هم میگن
زود راه بیفتیم که نخوریم به شب ؟
میدونی ما خوردیم به شب ،
آدم ها نباید تو زندگیشون بخورن به شب ،
یا اگه خوردن
یکی باشه کنارشون بشینه نذاره خوابشون ببره ،
وگرنه تصادف می کنن می فهمی؟
توی تاریکی می مونند تا ابد ،
ما خوردیم به شب تو روی تختت بودی ،
من وسط پذیرایی ،
تو سیگار می کشیدی ،
من منتظر بودم قرص های خواب آور تاثیرشون رو بذارن ،
تو توی تاریکی خوابت برد ،
من روی مبل وقتی همه ی برق ها خاموش بود ،
تو نزدی به من که منو بیدار کنی ،
من تو رو تکون ندادم که خوابت نبره ،
توی تاریکی خوابمون برد و تصادف کردیم ،
نه که بمیریم نه ،
نه که دیگه بیدار نشیم ، نمردیم ،
بیدار شدیم ،
تمام تنمون درد می کرد ،
حالا دوتامون سمت چپ بدنمون یه حفره است
که هرروز بزرگ تر میشه ،
ما خوردیم به تاریکی ،
گیر کردیم توش ،
انگار که یه خواب بد رو هرروز ببینی ،
بپری از خواب اما این از خواب پریدنم یه خواب باشه ،
و هی تکرار شه .
از جلوی آیینه بلند میشم ،
یک دفعه وسط حرف های عادی یکی از دوست هام از تو می پرسه که :
چی شد یهو ؟
من چه جوری به همه حالی کنم ما خوردیم به تاریکی و
خوابمون برد ،
تصادف کردیم ..

#مرآ_جان
دیدگاه ها (۳)

از خواب بیدار شدم. ساعت "سه" صبح بود، خواستم باز بخوابم. ولی...

یه دلنوشتس همین...من از تنهایی لذت می برم، درسته که همیشه آد...

یهو وسط حرفاش بهش گفتم : میشه عینکتو در بیاری ؟ گفت : نه ، م...

ماجرا خیلی ساده بودمن فقط رفتم تا عطر بخرمآقای فروشنده بدون ...

A girl from tomorrow(part12)

طلوعی برای ادامه سفر

عشق رمانتیک من❤😎پارت ۱۸کوک: خب ملکه ام بریم اتاقمونهینا: کوک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط