تو باشی من قدم به قدم فدایت می شوم تو باشی ...

تو باشی من قدم به قدم فدایت می شوم تو باشی از لحظه های دلتنگی جلو می زنم به تمام درهای بسته دهن کجی می کنم به بن بست ها به خیابان هایی همه با یک نام ... دوست دارم تو باشی و من نشانی ها را گم کنم راه خانه را هم ندانم تا همه بفهمند برای من کم حواس خانه آن جاست که تو باشی و من قدم به قدم فدایت شوم ...!
دیدگاه ها (۲)

گاهیــــــ دلت میگرد ،خیلیـــ.... نـه حســــــِ تنهایی نه ...

گـمان میـکردم قـانع بـاشی و بـه شـکستـن دلـم اکتـفا کـنی ن...

…. ﻭﻗﺘـــــﯽ ﺍﺯ ﯾـــــﻪ نفر ﻣﯿـــــــﺮنجی ﺣﺘـــﯽ ...

مکاشفه:دیدم مردی با عبا و کلاه کیپا(کلاه یهودیان) مرا ندا دا...

رویای شیرین من

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط