دارم به هوای بودنت می میرم

دارم به هوای بودنت می میرم
درچشم تو می خورد رقم تقدیرم

بی حوصله ام مرا تو عاشق تر کن
عمری ست از ین فاصله ها دلگیرم

خورشید شدی که می کشی بالایم
دریا شده ام که عاشق تبخیرم

از لحظه ی آن شروع بی تاب شدن
با دامن پر نجابتت در گیرم

بی مایه ترین کولی این شهر منم
یک شاعر دربدر غزل تفسیرم

هی شانه به شانه می پرم از خوابم
شه بیت غزل تو می شوی تعبیرم

داری که دوباره می روی از پیشم
آخر به هوای بودنت می میرم
دیدگاه ها (۳)

به کسی کینه نگیریددل بی کینه قشنگ استبه همه مهر بورزید.به خد...

شب که می آید تو را... در پیش خود حس میکنم...چون...

بوی غربت میدهم وقتی که یارم نیستیاوج رخوت میشوم وقتی کنارم ن...

جمعه که خیس باشددل آدم برای هزار و یک نفر میگیردآن هزار نفر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط