Maah Banafsham
#Maah_Banafsham
#part108
+نخند
_چرا،بده میخندم؟؟
+نه خیلیم خوبه
_دیا به پشت دراز بکش
+چرا
_پمادو همینجا برات بزنم
+کجا دراز بکشم
_نمیخواد،خم شد برات بزنم
+باشه
دیانا خم شدو براش پمادو زدم
خیلی اخو اوخ میکرد
دلم میخواست کرم بریزم
بعد زدن پماد محکم زدم رو باسنش که جیغش رفت هوا
جای انگشتام مونده بود
دیانا برگشتو شروع کرد به فهش دادنم
_باشه حالا چیزی نشده کههههه داری منو میخوری
+دردم اومد ارسلان(مظلوم)
_ببخشید خانوم کوچولوم
+چون تو گفتی باشه
بعد این حرفش خندید
خیلی شیرین بود این دختر
_دیانا
+جان
_اگه یه روزی بهت خیانت کنم میزارین میریم؟؟
+نه،چون بدون تو نمیتونم،حالا مگه میخوای خیانت کنی بهم
_نه من غلط بکنم،اصلا مگه دلم میاد باهات همچین کاری کنم؟!
+فکر نکنم،تو بگو
_چی؟
+اگع یه روزی من بهت خیانت کنم چیکار میکنی؟؟
یه لحظه جوش اوردم
فکرشم برام سخت بود
حص میکردم رگ پیشونیم همه زده بیرون و چشمامم قرمزه
_تیکه تیکش میکنم بعد میدم سگام بخورن
+نه جدی
_واقا گفتم
با ترس گفت
+نه تو قاتل نیستی
_سرتو میشم
بعد این حرفم با ترس ولی سریع بغلم کرد
+دوستدارم
_چقدر؟؟
+اندازه شنای ساحل،سیاره های راه شیری
_ولی من نمیتونم دوستداشتنم نسبت بهتو توصیف کنم
بعد این حرفم چیزی نگفتو بیشتر چسبید بهم....
#part108
+نخند
_چرا،بده میخندم؟؟
+نه خیلیم خوبه
_دیا به پشت دراز بکش
+چرا
_پمادو همینجا برات بزنم
+کجا دراز بکشم
_نمیخواد،خم شد برات بزنم
+باشه
دیانا خم شدو براش پمادو زدم
خیلی اخو اوخ میکرد
دلم میخواست کرم بریزم
بعد زدن پماد محکم زدم رو باسنش که جیغش رفت هوا
جای انگشتام مونده بود
دیانا برگشتو شروع کرد به فهش دادنم
_باشه حالا چیزی نشده کههههه داری منو میخوری
+دردم اومد ارسلان(مظلوم)
_ببخشید خانوم کوچولوم
+چون تو گفتی باشه
بعد این حرفش خندید
خیلی شیرین بود این دختر
_دیانا
+جان
_اگه یه روزی بهت خیانت کنم میزارین میریم؟؟
+نه،چون بدون تو نمیتونم،حالا مگه میخوای خیانت کنی بهم
_نه من غلط بکنم،اصلا مگه دلم میاد باهات همچین کاری کنم؟!
+فکر نکنم،تو بگو
_چی؟
+اگع یه روزی من بهت خیانت کنم چیکار میکنی؟؟
یه لحظه جوش اوردم
فکرشم برام سخت بود
حص میکردم رگ پیشونیم همه زده بیرون و چشمامم قرمزه
_تیکه تیکش میکنم بعد میدم سگام بخورن
+نه جدی
_واقا گفتم
با ترس گفت
+نه تو قاتل نیستی
_سرتو میشم
بعد این حرفم با ترس ولی سریع بغلم کرد
+دوستدارم
_چقدر؟؟
+اندازه شنای ساحل،سیاره های راه شیری
_ولی من نمیتونم دوستداشتنم نسبت بهتو توصیف کنم
بعد این حرفم چیزی نگفتو بیشتر چسبید بهم....
۵.۰k
۰۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.