💌 یه داستان زیبا حتتما بخونید
💌 #یه_داستان_زیبا #حتتما_بخونید
برای ابراهیم،
مشکل بزرگ پیش آمده بود ⛅
تصمیم گرفت آن را به امام رضا (ع) بگوید
امام (ع) در حال
بیرون آمدن از خانه بود،
که ابراهیم به او رسید و گفت:
«سلام آقای من، میتوانم با شما بیایم؟» 🌙
امام (ع) فرمود:
«من به بیرون شهر میروم.
تو هم میتوانی بیایی» 🍀
💫 در بین راه وقت نماز شد.
امام (ع) داشت آماده اقامه نماز میشد که
ابراهیم گفت:
«بهتر نیست صبر کنیم که بقیهی
دوستان هم به ما برسند تا
با هم نماز بخوانیم؟» 💤
امام رضا (ع) فرمود:
«نماز اول وقت خیلی مهم است؛
یادت باشد تا وقتی مجبور نشدی،
آن را عقب نینداز ...» 💚
ابراهیم اذان گفت و هردو نمازشان را به جماعت خواندند 🌸
📗 مشق خوب. انتشارات آستان قدس رضوی #کتاب_حرم
برای ابراهیم،
مشکل بزرگ پیش آمده بود ⛅
تصمیم گرفت آن را به امام رضا (ع) بگوید
امام (ع) در حال
بیرون آمدن از خانه بود،
که ابراهیم به او رسید و گفت:
«سلام آقای من، میتوانم با شما بیایم؟» 🌙
امام (ع) فرمود:
«من به بیرون شهر میروم.
تو هم میتوانی بیایی» 🍀
💫 در بین راه وقت نماز شد.
امام (ع) داشت آماده اقامه نماز میشد که
ابراهیم گفت:
«بهتر نیست صبر کنیم که بقیهی
دوستان هم به ما برسند تا
با هم نماز بخوانیم؟» 💤
امام رضا (ع) فرمود:
«نماز اول وقت خیلی مهم است؛
یادت باشد تا وقتی مجبور نشدی،
آن را عقب نینداز ...» 💚
ابراهیم اذان گفت و هردو نمازشان را به جماعت خواندند 🌸
📗 مشق خوب. انتشارات آستان قدس رضوی #کتاب_حرم
۲۸۶
۳۱ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.